وبسایت دکترمحمدمهدی اسماعیل پور

عرفان اسلامی ایران
وبسایت دکترمحمدمهدی اسماعیل پور
"در این راه منزل اول دل دادنست و منزل دوم شکرانه را جان بر سر نهادن"
سیف الدین باخرزی عارف قرن هشتم

این وب سایت تخصصی، به تبیین علم آسمانی و دیرینه ی عرفان اسلامی -که خوشبختانه چند سالی است به محیط های علمی و پژوهشی کشور راه پیدا کرده است - می پردازد

فرهیخته ی گرامی خواهشمند است 1- برای مشاهده ی بهتر متن ها از مرورگر فایر فاکس یا گوگل کروم استفاده کنید
2- چنانچه مایل به دریافت پاسخ پرسش های خود هستید ، نظرتان را به صورت خصوصی ارسال نفرمایید
3- و در صورتی که قصد دارید ایمیل تان توسط سایر کاربران رویت نشود ، گزینه ی نمایش ایمیل را تیک نزنید .
بایگانی
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۴ مطلب با موضوع «نام آوران عرفان اسلامی» ثبت شده است

دانشمند معظم دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی استاد فلسفه و عرفان در دانشگاه عالی دفاع و دانشگاه علوم و تحقیقات،مدیر موسسه ی حکمت علوی،صاحب بیش از 110 کتاب و 150 مقاله ی چاپ شده و 25 اثر برگزیده اعم از کتاب و مقاله در جشنواره های علمی و همایش های داخلی و بین المللی،کتاب سال پاسداران اهل قلم که از آن جمله تاریخ دفاع مقدس،فلسفه ی تحلیلی،گفتمان مهدویت،سیر تحول حقوق بشر و حکمت علوی و حکمرانی علوی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۲ ، ۲۰:۲۸
مدیر سایت

سید قطب ‏الدین در نیریز ولادت یافت. تاریخ تولد او به طور دقیق دانسته نیست، امّا با توجه به مطالبى که در برخى از آثارش آمده است، ولادت او را در آغاز سده دوازدهم، یعنى در ۱۱۰۰ ه . ق. حدس زده‏اند. او در مقدمه ترجمه غزل عطار و مقدمه قصیده عشقیه، در سبب ترجمه غزل عطّار و سرودن قصیده عشقیه گفته است: «لقد سمعت فى ریعان الشباب منذ قرن غزلاً من منظومات العارف الرّبانى و العالم الصّمدانى جامع المعارف و الاسرار الشیخ الجلیل فرید الدّین المشهور بالعطار قدّس‏الله روحه فى ارواح العرفاء الکبار و طاب ثراه برحمه الملیک المقتدر الغفّار فهنالک طار روحى بسماع تلک الابیات الى عوالم قدس حضرت القدّوس، فقلت معانیها بالعربى المأنوس ... ثم انشدت بعد سنین بمقتضى المقام و الحال على اوزان تلک الابیات الّتى قلتها بالاجمال هذه المنظومه تفصیلاً لبیان اطوار حقیقه العشق فى قلوب افاضل الرجال، ... و کان انشادها فى سنه الف و مأه و خمسه و اربعین ».
چنانکه قطب‏ الدین خود اشاره کرده است، یک قرن قبل ـ یعنى سى سال قبل ـ در دوران جوانى غزلى از عطار را شنید که بعدها آن را به عربى ترجمه کرد و سپس در سال
۱۱۴۵ ه . ق. معانى آن را به عربى در قالب قصیده و با عنوانِ قصیده عشقیه به نظم درآورد ؛ از این رو، با این فرض که او در آن زمان یعنى در سال ۱۱۱۵ ه . ق. پانزده ساله بوده، ولادت او را در سال ۱۱۰۰ ه . ق. دانسته ‏اند .
علاوه بر آن، در ارجوزه فى العوامل النحویه یا القصیده العلویه النحویه گفته است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۱:۱۵
مدیر سایت

ویلیام چیتیک دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران با راهنمایی دکتر سید حسین نصر سپری کرد و با اقامت چند ساله در ایران از محضر بزرگانی چون جلال الدین همایی ، فروزانفر ، ایزوتسو ، هانری کربن و سید جلال الدین آشتیانی کسب فیض کرد و در عرفان محی الدین ابن عربی و مولانا جلال الدین رومی صاحبنظر شد . ویلیام چیتیک نخستین مترجم کتاب شریف صحیفه ی سجادیه به زبان انگلیسی است و معتقد است  آموزه های صحیفه ی سجادیه از خداشناسی تا کاربردی ترین مسایل اجتماعی را در بر گرفته است . این عرفان پژوه معاصر در سال 1383 موفق به کسب جایزه ی جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد . ویلیام چیتیک اینک استاد دانشگاه استونی بروک است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۲:۳۴
مدیر سایت

عرفان چنان که بسیاری اندیشمندان اذعان داشته اند "سلطان معارف و ملکه علوم بشری است".  علمی است به شناخت خداوند و هستی مطلق و آنچه به او مربوط می شود. آنچه موجب جلالت قدر و کبریایی ارزش دانش عرفان می شود ، حضور شهودی و شهود حضوری معلوم در پیشگاه عالم است. عرفان همانند دیگر دانش ها مفهومی حصولی در ذهن عالم نیست. هر مفهوم ذهنی رخدادی درونی و در نتیجه مقهور عوامل موجود در ذهن عالم است. در نگاه عارفان ذات مقدس حق نه معقول اهل نظر است و نه مشهود اهل بصر و میزان و مقدار و سعه هستی عاقل یا شاهد ، در اکتناه آن ذات مقدس نقشی ندارد ، چرا که او "بسیطه الحقیقه" است و ترکیب در هیچ صورتی در او راه ندارد. اوصاف ذاتی او عین هم دیگرند. به این بیان اوصاف ذاتی حق تعالی شأنه اگر چه در مفهوم غیر یکدیگرند ، در مصداق جملگی عین ذات موصوف اند. به این ترتیب "اولیت" او عین "آخریت" اوست و "ظاهر" بودن او عین "باطن" بودن او. پس اگر سالک بخواهد به بعض یا گوشه ای از آن حقیقت راه یابد ، به دلیل عینیت وجودی آن ذات مقدس ، ادراک بعض بدون اکتناه به بعض دیگر محال است و ادراک یا شهود آن نیز توهمی بیش نیست و از این رو در دانش عرفان راهی برای ادراک آن ذات مقدس متصور نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۲۹
مدیر سایت

دانشمند معظم استاد دکتر هادی وکیلی از نامداران و نظریه پردازان عرفان اسلامی روزگار ماست که

آثار علمی و پژوهشی فراوانی به جامعه ی علمی ایران و جهان عرضه داشته است . برای آشنایی دانشجویان و علاقه مندان عرفان ناب اسلامی ، نظری به شرح حال علمی و پژوهشی این استاد گرانقدر عرفان اسلامی می افکنیم :

 

نام

هادی

نام خانوادگی

وکیلی

سال تولد

1342

وضعیت تاهل

متأهل

مرتبه علمی

استادیار، عضو هیات علمی گروه مطالعات تطبیقی عرفان- مدیر گروه پژوهشی حکمت معاصر

 

مدارک تحصیلی

  • دکتری عرفان اسلامی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات،1374-1377
  • کارشناسی ارشد عرفان اسلامی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات،1372-1374
  • کارشناسی روانشناسی ، دانشگاه تهران،1370-1374
  • سطح 4 حوزه(خارج فقه و اصول)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۱۷
مدیر سایت

یکی از نشانه های دیدگاه "شوان" اعتقاد او به جنبه های باطنی دین است . به باور" شوان "، هر دینی از بعد معنوی نیرومندی برخوردار است که اساس و پایه ی فراگیر و جهانشمول آن دین را تشکیل می دهد . تعدادی از آثار شوان بدین قرار است : عرفان دانش ابدی است ، گوهر و صدف عرفان اسلامی ، از خدا تا انسان ، زیبایی عرفان ، چشم دل ، راهی به قلب ، تطبیق و قیاس ادیان ، راه و مرام اخلاقی در اسلام ، مسیحیت و اسلام ، ابعاد اسلام ، متافیزیک و سنت گرایی .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۲
مدیر سایت

" فریتهیوف شوان " عرفان پژوه معاصر آلمانی در هشتم ژوئن سال 1907 میلادی در خانواده ای اهل معنویت و ادبیات به دنیا آمد. شوان از دوران جوانی به جستجوی حقیقت پرداخت و ضمن آشنایی با فیلسوف مشهور فرانسوی " رنه گنون " به تقویت مبانی عقلی و شهودی خویش پرداخت. "شوان" پس از سفری پژوهشی به شمال آفریقا، مراکش، مصر و الجزایر به کسب تجربه پرداخت اما ارتباطش را با "رنه گنون" همچنان حفظ کرده بود.  در دیدگاه "شوان " دین موضوعی اصلی و اساسی در فرهنگ و تمدن انسانی است که نقش پررنگی در حیات بشری ایفاء می کند . در اندیشه ی او ، ارتباط انسان با خدا و پرستش او باید همواره و همیشگی باشد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۷
مدیر سایت

"عین القضات همدانی" یکی از عرفای صاحبدل و روشن ضمیر اسلام است که از نوابغ روزگار خود به شمار می رود . عین القضات در عمر کوتاه 33 ساله اش کتاب ها و رساله های گوناگونی تألیف کرده که " زبدة الحقایق" به زبان عربی ، و "تمهیدات" به زبان فارسی از مشهورترین آنهاست . این عارف شوریده حال و عالم ایرانی در سال 429 هجری در همدان پا به عرصه ی وجود نهاد و در همان شهر هم به دست جاهلان عالم نما به شهادت رسید . "عین القضات" در کتاب مشهور "تمهیدات" به بیانی لطیف و خیال انگیز ، ماجرای عشق و فدکاری برای معشوق ، و لذت و صمیمیت و صفا را  بر پایه ی مبانی عرفان اسلامی به نگارش در آورده است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۴
مدیر سایت


شیخ ابوالحسن خرقانی از عارفان قرن چهارم و پنجم ایران که در هدایت مردم و راهبری جوانان از جایگاه ارزنده ای در تاریخ این مرز و بوم برخوردار است . او در منطقه ی خرقان (که تا قرن هفتم  و هشتم هجری شهر مهمی بوده )در نزدیکی بسطام زندگی می کرده است . ارادتش به بایزید بسطامی سبب می شده تا همواره برای زیارت شیخ ، از خرقان تا بسطام را پیاده طی کند . خوشبختانه مجموعه ی سخنان این عارف روشن ضمیر در کتابی با عنوان "نورالعلم" گرد آمده و در دسترس علاقه مندان است . از او نقل شده که : راه دو است ، یکی راه ضلالت و یکی راه هدایت ، یکی راه بنده است به خداوند تعالی ، و یکی راه خداوند است به بنده . آنچه راه ضلالت است آن راه بنده است به خداوند ، و آنچه راه هدایت است راه خداوند است به بنده . پس هر که گوید "بدو رسیدم" نرسید ، و هر که گوید "رسانیدند" رسید ، از آنکه رسانیدن اندر نارسیدن بسته است و نارسیدن اندر رسیدن . والله اعلم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۱۲
مدیر سایت

نگاهی به زندگی‌نامه عارف مجاهد آیت الله العظمی انصاری شیرازی از زبان مرحوم مهندسی از شاگردان ایشان


آیت‌الله حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی در سال 1306 در روستای نوادگان داراب متولد شد. شجره آیت‌الله انصاری شیرازی به صحابی معروف پیامبر اعظم (ص) «جابر بن عبدالله انصاری» می‌رسد.

وی در سال 1320 برای ادامه تحصیل، راهی حوزه علمیه شیراز و در محضر آیت‌الله سید نورالدین حسینی هاشمی تلمذ نمود. آیت الله شیخ یحیی انصاری پس از 10 سال، یعنی در 24 سالگی، برای آموختن دروس خارج و دیگر علوم و معارف، عازم قم شد و در حوزه علمیه قم از محضر بزرگانی همچون علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره)، کسب فیض کرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۲ ، ۱۲:۱۷
مدیر سایت


تاریخ تولد: 1321

محل تولد: روستای چراغتپة سفلی، شهر تکاب، استان آذربایجان غربی

شغل: عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تهران(بازنشسته)

رتبه: استاد

پایه: 27

استاد نمونه سال 1383

 

 تحصیلات:

ابتدایی: در مکتب‌خانة روستای چراغتپه، در شمال تکاب آذربایجان غربی

ابتدا قرآن آموخته، سپس با خواندن و نوشتن و

ادبیات زبان فارسی آشنا می شود. از سال 1326 شمسی تا 1334.

حوزه‌ای: از سال 1335 در حوزة علمیّة زنجان به تحصیل علوم مقدماتی

(صرف و نحو و منطق) پرداخته، سپس در سال 1337 وارد حوزة علمیّة قم می شود.

از آن تاریخ تا سال 1344 در دو زمینه به تحصیل مشغول می شود .

در اصول فقه و فقه که سطح را تمام کرده، و مدّتی هم

(اگرچه در مقیاس حوزه بسیار کم) از درس خارج مراجع تقلید بهره بمی برد .

در علوم عقلی، که شرح منظومه، شرح اشارات، و قسمتی از اسفار اربعه را می خواند

دانشگاهی: دورة کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای فلسفه و حکمت اسلامی

را در دانشکدة الهیّات دانشگاه تهران،

از سال 1346 تا 1358، با امتیاز می گذراند.

 

استادان:

حوزه: حضرات آیات: دوزدوزانی، ستوده، سبحانی، مکارم، مفتّح، منتظری، سلطانی

و در اواخر مرحوم علامه طباطبایی

دانشگاه: استادان بزرگوار: شهابی، زرّین‌کوب، ملکشاهی، مطهری، جلیلی،

صاحب‌الزّمانی، آریانپور، یزدگردی، فلاطوری، حائری، تفضّلی، الهی‌قمشه‌ای و...


کتب عرفانی:

عرفان عملی در اسلام

سیر تکاملی و اصول مسائل عرفان و تصوف

آب طربناک ، تحلیل موضوعی دیوان حافظ

فلسفه ی عرفان

عرفان نظری

نسبت دین و عرفان

عرفان و شریعت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۲ ، ۰۸:۵۰
مدیر سایت


ابن عربی معروف به «شیخ اکبر»، یکی از اکابر ارباب عرفان، و در دوران اسلامى‏

در عرفان و تصوف نظری بزرگترین عارف است، و در عرفان عملی نیز از نوادر

به شمار می‏رود. چه آن که او در سنین خردسالی به خلوت انس داشت،

و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود و یا صبىّ مراهق بود که به امر پدر به

محضر قاضی أبو الولید، ابن رشد اندلسی، حاضرشد و حکیم اندلس را متحیر ساخت .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۱۷
مدیر سایت

ولادت
حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است.

ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. از بطن دختر

حاج میرزا محسن قاضی، در تبریز متولد شد و او را علی نام نهادند،

بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی

در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۰۴
مدیر سایت

مجذوب واصل و عارف کامل، حضرت آیت‌الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی،

شاگرد برجسته محضر عرفانی حضرت آیت‌الله سید علی قاضی طباطبایی تبریزی «ره»

و حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی، در سال ۱۲۹۶هـ . ش در شیراز بدنیا آمدند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۵۸
مدیر سایت

آئین عرفانی و مکتب معنوی یوگا - محمد تقی فعالی

حضرت استاد دکتر محمد تقی فعالی دانش آموخته ی دکتری تخصصی عرفان اسلامی از اعاظم عرفانی روزگار ماست که در تدریس، ترویج و تبیین آموزه های ناب عرفان اسلامی نقش به سزایی ایفا کرده و جمعیت گسترده ای از جوانان این کشور را


با اصول و مبانی عرفان اسلامی آشنا کرده است . ایشان از سالها قبل رشد بی رویه ی شبه


عرفان ها را در جامعه ی اسلامی به متولیان فرهنگی و دینی کشور گوشزد کرده بود .

دکتر فعالی از پایه گزاران جنبش نقد و بررسی جریان های نوظهور عرفانی است .

 این استاد والامقام کتب و مقالات متعددی به جامعه ی علمی کشور عرضه داشته اند .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۵۵
مدیر سایت

زندگی نامه علامه حسن زاده آملی

 

شیخ عارف، کامل مکمّل، واصل به مقام منیع قرب فریضه، حضرت راقی به قله های معارف الهی، و نائل به قلّه بلند و رفیع اجتهاد در علوم عقلیه و نقلیه، صاحب علم و عمل، و طود عظیم تحقیق و تفکیر، حِبر فاخر و بحر زاخر و عَلَم علم، عارف مکاشف ربانّی، فقیه صمدانی عالم به ریاضیات عالیه از هیئت و حساب و هندسه، عالم به علوم غریبه و متحقق به حقائق الهیه و اسرار سبحانیه، مفسِّر تفسیر انفسی قرآن فرقان، استاد اکبر، معلم اخلاق، مراقب ادب مع الله و مکمل نفوس شیّقه الی الکمال، آیه الله العظمی حضرت علامه ذوالفنون جناب حسن بن عبدالله طبری آملی (حفظه الله تعالی) که به «حسن زاده» شهرت دارند، در اواخر سال 1307 هجری شمسی در روستای ایرای لاریجان آمل متولد و در حجر کفالت و تحت مراقبت پدر و مادری الهی، بزرگوار و اهل یقین، تربیت و از پستان پاک مادری عفیفه صدیقه طاهره و پاک از ارجاس حین الولادهکه پستان معرفت و اخلاص و صداقت بود، شیر نوشیدند و پرورش یافتند.

در حالی که شش ساله بودند، به مکتبخانه خدمت یک معلم روحانی شرفیاب شدند و پیش او خواندن و نوشتن یاد گرفتند و تعدادی از جزوات متداول در مکتبخانه های آن زمان را خواندند، تا اینکه در خردسالی تمام قرآن را به خوبی یاد گرفتند.

پس از آن وارد دوره ابتدایی شدند. تاریخ ورود حضرت استاد (حفظه الله تعالی) به مدرسه روحانی (حوزه علمیه) مهرماه سال 1323 هجری شمسی مطابق با شوال المکرم سال 1363 هجری قمری بود.

تحصیلات کتب ابتدائیه را که در میان طلّاب علوم دینیّه معمول و متداول است از نصاب الصبیان و رساله عملیه فارسی آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی (چون ایشان مرجع علی الاطلاق در آن زمان بودند) و کلیات سعدی، گلستان سعدی و جامع المقدمات و شرح الفیه سیوطی و حاشیه ملا عبدالله بر تهذیب منطق و شرح جامی بر کافیه نحو و شمسیه در منطق و شرح نظام در صرف، مطوّل در معانی و بیان و بدیع و معالم در اصول، تبصره در فقه و قوانین در اصول تا مبحث عام و خاص را در آمل که همواره از قدیم الدهر واجد رجال علم بوده، از محضر مبارک روحانیین آن شهر آیات عظام و حجج اسلام: محمد آقا غروی و آقا عزیزالله طبرسی و آقا شیخ احمد اعتمادی و آقا عبدالله اشراقی و آقا ابوالقاسم رجائی و غیرهم که همگی از این نشأه رخت بربسته اند و به ریاض قدس در جوار رحمت ربّ العالمین آرمیده اند، فرا گرفتند و نیز از حضرت آیه الله عزیزالله طبرسی تعلیم خط می گرفتند تا اینکه خود حضرتش در آمل چند کتاب مقدماتی را تدریس می کردند.

 مهاجرت به تهران

پس از آن در شهریور 1329 هجری شمسی به تهران آمدند و چند سالی در مدرسه مبارک حاج ابوالفتح (رحمه الله علیه) به سر بردند و باقی کتب شرح لمعه از عام و خاص قوانین تا آخر جلدین آنرا در محضر شریف مرحوم آیه الله آقا سید احمد لواسانی (رضوان الله تعالی علیه) درس خواندند.

و بعد از آن چندین سال در مدرسه مبارک مروی به سر بردند. و به ارشاد جناب آیه الله حاج شیخ محمد تقی آملی (قدس سره) به محضر مبارک علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی (اعلی الله مقامه) رسیدند و آن بزرگوار چون پدری مهربان، سالیانی دراز در کنف عنایتش، همّ خویش را به تربیت و تعلیم ایشان مصروف داشت به مدت 13 سال و از فنونی چند دری بروی ایشان گشود.

 از منقول تمام مکاسب و رسائل شیخ انصاری (قدس سره) و جلدین کفایه آخوند خراسانی (قدس سره) و پس از آن کتاب طهارت و کتابهای صلوه و خمس و زکات و حج و ارث جواهر را به صورت درس فقه خارج استدلالی محققانه، تا اینکه مطمئن شد و باور نمود که بر استنباط فروع از اصول تواناست. آنگاه حضرتش را به تصدیق مُنّه استنباط و قوه اجتهاد مشرف ساخت.

از معقول اکثر شرح خواجه طوسی (قدس سره) بر اشارات ابن سینا  (قدس سره) و اکثر اسفار ملاصدرا  (قدس سره) و کتاب نفس و حیوان و نبات و تشریح شفای شیخ الرئیس که از کتاب نفس تا آخر طبیعیات شفاء است. از تفسیر تمام دوره تفسیر مجمع البیان طبرسی از بدو تا ختم آن.

 از کتب قرائت و تجوید:

شرح شاطبیه به نام «شراج المبتدی و تذکار المقری المنتهی» که شرح علامه شیخ علی بن قاصح عذری بر قصیده لامیه منظومه علامه شیخ قاسم بن فیره رعینی شاطبی در علم قرائات است. این قصیده 1375 بیت دارد که قافیه همه ابیات فقط «لام» است. مطلع این ابیات:

بَدَأتَ ببسم الله فی النّظم اوّلا

تبارک رحمانا رحیما و موئلاً

و مختوم این ابیات:

و تبدی علی اصحابها نفحاتها

بغیر تناهِ زربنا و قرنفلا

می باشد. شرح شاطبیه (در علم قرائات و معرفت قاریان) از کتابهای درسی بود که در مراکز علمی خوانده می شد و استاد علامه شعرانی (قدس سره) آنرا پیش پدرش خوانده بود.

 از کتب ریاضی و نجوم:

1.      رساله فارسی ملاعلی قوشچی در علم هیئت

2.      شرح قاضی زاده رومی بر «الملخّص الهیه» از مؤلفات محمّد بن محمود خوارزمی چغمینی معروف به «شرح چغمینی».

3.      استدراک بر تشریح الافلاک شیخ بهایی تألیف علامه شعرانی

4.      کتاب «الاصول» مشهور به اصول اقلیدس صوری به تحریر خواجه طوسی که حاوی پانزده مقاله در حساب و هندسه است که همه مسائلش به براهین ریاضی مبرهن است.

5.      اُکَرمالاناوس به تحریر خواجه طوسی

6.      اُکَر ثاوذوسیوس در مثلثات و اشکال کروی به تحریرخواجه طوسی

7.      شرح علامه خفری بر «تذکره فی الهیه» محقق طوسی در علم هیئت که شرحی استدلالی است بر مسائل هیئت. بعد از تعلّم شرح خفری بر تذکره به زیج بهادری که اتمّ و ادقّ و اجدّ زیجات است، پرداختند.

8.      تعلیم کتاب کبیرمجسطی تألیف بطلیموس قلوذی به تحریر طوسی در علم هیئت است و شریفترین مصنف در این علم است و نیز مقصد اسنی و مطلب اعلی و نهایه النهایات در درس هیئت استدلالی می باشد، همانگونه که شرح خفری یاد شده و اُکَر ثاوذسیوس و اُکَر مالاناوؤس و کتاب «الکره المتحرکه» تألیف اوطوقوس به تحریر خواجه طوسی و رساله قسطابن لوقا در عمل به کره ذات الکرسی و نظایر این کتاب از متوسطات و اصول اقلیدس و کتابهای پایین تر از آن در حساب و هندسه و هیئت از بدایات در این رشته طبق مراتب درجاتی که نزد اهل هیئت معمول است می باشند.

9.      استخراج تقویم نجومی که چهار سال تعلیم آن در محضر علامه شعرانی طول کشید حضرت استاد علامه حسن زاده (مدّ ظله العالی) به غوص در مسایل آن تا آنجا متبحر شدند که بر استخراج آن متمهّر گشتند و آنرا به طور کامل شرح کردند که هنوز چاپ نگشته است. از این زیج نه سال استخراج تقویم کردند که چاپ و منتشر شد.

در عمل به آلات رصدی:

اسطرلاب و ربع مجیّب به نحو کمال و معرفت آلاتی که در کتابهای یاد شده مذکور است.

 

از کتب طبّ:

1.      قانونچه محمد بن محمود چغمینی

2.      شرح الاسباب نفیس بن عوض بن حکیم طبیب

3.      تشریح کلیات قانون شیخ الرئیس

 در علم درایه و رجال:

دوره کامل رساله استاد علامه شعرانی که تاکنون چاپ نگشته است و دوره کامل «جامع الرواه اردبیلی» علیه الرحمه

 در حدیث و روایت:

جامع وافی فیض کاشانی (رضوان الله تعالی علیه)

پس از خواندن جامع وافی به انخراط در سلک روات دین و انسلاک درسلسله حمله احادیث صادره از اهل بیت عصمت و وحی مشرف گشته است که دستخط شریف علامه شعرانی در کتاب «درآسمان معرفت» حضرت مولی آمده است.

در محضر علامه رفیعی قزوینی

در آن سنوات استاد آیه الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی  (قدس سره) از قزوین به تهران تشریف فرما شدند و اقامت فرمودند که به هدایت جناب استاد شعرانی به حضور شریفش تشرّف یافتند و چند سالی (5 سال) در محضر مبارکش نیز به تحصیل علوم عقلی و نقلی و عرفانی از اسفار صدر اعظم فلاسفه و شرح علامه محمد بن حمزه مشهور به ابن فناری بر مصباح الانس صدر الدین قونوی و خارج فقه (طهارت و صلوه و اجاره از روی متن عروه الوثقی فقیه آقا سید محمد کاظم یزدی) و خارج اصول (از متن کفایه الاصول آخوند خراسانی) مشتغل بودند و به «فاضل آملی» از زبان مبارک ایشان وصف می شدند.

 

در محضر درس آیه الله حکیم الهی قمشه ای (رضوان الله تعالی علیه):

تمام حکمت منظومه متأله سبزواری و مبحث نفس اسفار و حدود نصف شرح خواجه بر اشارات شیخ رئیس را تلمذ نمودند. و نیز در مجلس تفسیر قرآن آن جناب خوشه چین بودند که همه درسها بیش از ده سال در بیت شریف حکیم متأله الهی قمشه ای (رضوان الله تعالی علیه) بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار می شد.

و نیز مدتی مدید در تهران در درس خارج فروع فقهیه و اصول علامه جناب آیه الله آشیخ محمد تقی آملی شرکت فرمودند.

و همچنین از اعاظمی که در تهران به ادراک محضرشان بهره مند بودند، جناب حکیم الهی و عارف صمدانی استاد محمد حسین فاضل تونی (رحمه الله تعالی علیه) است که قسمتی از طبیعیات شفا و شرح علامه قیصری بر فصوص شیخ اکبر محی الدین عربی را نزد ایشان تلمذ نمودند.

و قسمتی از طبیعیات شفا را در محضر مبارک جناب آیه الله حاج میرزا احمد آشتیانی  (قدس سره) خوانده اند. و یکی از آن بزرگواران شیخ جلیل مفضال و خدوم علم و کمال و بارع در علوم عقلیه و نقلیه حاج شیخ علی محمد جولستانی (رحمه الله تعالی علیه) بود که در فراگیری لئالی منتظمه در منطق تصنیف متأله سبزواری پیش ایشان شاگردی نمودند.

 

تدریس همراه تحصیل

در مدت اقامت حضرتش در تهران در طی سیزده سال یا بیشتر همراه با اشتغال به تحصیل علوم از آن محاضر عالیه طبق روش معهود و سیره جاریه بین علمای روحانی به تعلیم و تدریس در مدارس (حوزه علمیه) روحانی نیز اشتغال داشتند و کتابهای ذیل را تدریس فرمودند:

1.      معالم الاصول

2.      مطوّل تفتازانی, « حضرت مولی شش دوره به تدریس مطوّل توفیق داشت » و معانی مطوّل از اول تا آخر و قسمت زیادی از بیان بدیع آنرا تحشیه فرمودند که بسیار گرانقدر و شریف است.

3.      کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد در علم کلام که اینک با تصحیح و تعلیقات حضرتش به طبع رسید.

4.      قوانین در اصول

5.      شرح محقق طوسی بر اشارات شیخ رئیس در حکمت مشائیّه

6.      شرح لمعه در فقه

7.      ارث جواهر در فقه

8.      لئالی منتظمه

9.      جوهر نضید

10. حاشیه ملاعبدالله

11. شرح شمسیه

این چهار کتاب اخیر در علم منطق است.

12. هیئت فارسی در قوشچی

13. شرح چغمینی

14. تشریح الافلاک شیخ بهایی

15. اصول اقلیدس

16. زیج بهادری

این پنج کتاب در ریاضیات: هیئت و حساب و هندسه است و همچنین موفق به یادگیری زبان فرانسه گردیدند.

 

مهاجرت از دارالعلم تهران به شهر مقدّس قم

در دوشنبه 25 جمادی الاول/ سال 1383 هجری قمری برابر با 22 مهر 1342 هجری شمسی به قصد اقامت در قم، تهران را ترک گفته اند.

بعد از ورود به قم، تدریس معارف حقّه الهی و تعلیم فنون ریاضی را شروع کردند.

برخی از دروسی که حضرت استاد (حفظه الله تعالی) تدریس فرمودند، از شرح دفتر دل باب یازدهم جلد 2 شارح حضرت استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) به شرح ذیل می باشد:

1.      تدریس چهار دوره اشارات با شرح خواجه که در هر دوره ای  با تصحیح دقیق و تعلیقات وشرحی محققانه همراه بوده است.(صفحه 253)

2.      تدریس مصباح الانس به مدت هشت سال در حوزه علمیه قم برای چندین نفر از عزیزان به خصوص جناب عارف واصل حضرت حجه الاسلام سمندری نجف آبادی و جناب عارف واصل حضرت آقای دکتر امامی نجف آبادی و دوره دوم تدریس آن نیز در تاریخ 24/7/1370 برابر هفتم ربیع الثانی 1412 قمری آغاز شد که تا صفحه 49 این کتاب به طبع انتشارات فجر در طی 184 جلسه ادامه یافت و در تاریخ 26/11/71 با کسالت حضرت مولی تعطیل شد. (صفحه 255)

3.      تدریس شرح فصوص الحکم قیصری چهار دوره که برای شاگردان املاء می فرمود و آنان مینوشتند. (صفحه 255)

4.      تدریس یک دوره کامل شفا شیخ رئیس که در ضمن تدریس از روی چندین نسخه تصحیح شده و تعلیقات و حواشی نمودند. (صفحه 254)

5.      تدریس چهار دوره تمهید القواعد در حوزه علمیه قم که هر دوره اش حدود چهار سال به طول انجامید. (صفحه 254)

6.      تدریس « اُکَر مانالاؤس » که مدت سه سال در حوزه علمیه قم بطول انجامید. (صفحه 256)

7.      تدریس دو کتاب « اُکَر ثاوذوسیوس و مساکن » به تحریر خوجه طوسی. (صفحه 257)

8.      تدریس اصول اقلیدس. (صفحه 257)

9.      تدریس دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی. (صفحه 263)

و ..............

 

ادراک محضر علامه طباطبائی (رحمه الله علیه)

حضرت استاد علامه، یگانه عصر به مدت 17 سال از محضر قدسی علامه طباطبائی (ره) بهره بردند. در خدمت ایشان کتابهای زیر را خواندند:

1.      کتاب «تمهید القواعد» صائن الدین علی بن ترکه، که شرحی است شریف بر « قواعد التوحید » ابن حامد ترکه و تدرّس آن  شب جمعه 12 شعبان المعظم سنه 1383 هجری قمری به اتمام رسید.

2.      کتاب برهان منطق شفاء شیخ رئیس. تاریخ شروع آن شعبان المعظم 1386 هجری قمری مطابق با آذر ماه 1347 هجری شمسی بوده است.

3.      جلد نهم اسفار صدرالمتألهین به چاپ جدید که از اول باب هشتم کتاب نفس تا آخر آن می باشد و درس آن در روز یکشنبه 23 شعبان المعظم مطابق با پنجم آذر ماه 1346 هجری شمسی بطور کامل پایان پذیرفت.

4.      کتاب توحید بحار مجلسی. تاریخ شروع آن: شب پنجشنبه 14 شوال المکرم 1394 هجری قمری بوده است.

5.      جلد سوم بحار که در مورد معاد و مطالب دیگر آن است و آنرا به تمامی خواندند.

 

از جمله چیزهایی که از محضر قدسی او استفاده کردند، تحقیق در مورد شعب علم، بحث از واجب تعالی و صفات او، تفسیر آیات قرآنی و تنقیب در عقاید حقّه جعفری بوده است.

حضرتش سوگند یاد کرده و می فرمایند: « به جانم سوگند مهمترین چیزی که در محضر شریف او جوهر عاقل را مبتهج می کرد، اصول علمیّه و امهّات عقلیه ای بود که القاء می فرمود و هر یک از آنها دری بود که درهای دیگری از آن گشوده می شد. به خداوند سوگند از محضر روحانی او علم و عمل فیضان می کرد؛ حتی سکوتش نطقی بود که هیمانی ملکوتی را حکایت می کرد. »

 

در محضر علامه محمد حسن الهی طباطبائی (ره)

از جمله کسانی که در عتبه علیای او اعتکاف داشتند، زبده علمای عامل و عمده عرفای شامخ، عروج کرده به مطالع یقین، حکیم متفقه، فقیه متأله، استاد علامه مکاشف و بحر معارف مولای حضرتش حاج سید محمد حسن الهی طباطبائی تبریزی برادر علامه استاد حاج سید محمد حسین طباطبائی تبریزی بود که در فنون علوم غریبه اوفاق، جفر، رمل علم حروف، علم عدد و زُبُر و بیّنات و دیگر شعب ارثماطیقی از محضرشان بهره مند گردیدند.

 

در محضر حاج سید مهدی قاضی تبریزی (ره)

حضرت آقا به مدت چهار سال یا بیشتر جهت تعلم علوم ارثماطیقی در محضر گرانقدر عالم وفیّ زکیّ تقیّ، صاحب خط ممتاز، دوحه شجره قرآن و عرفان و برهان، فرزند صاحب کمالات و خوارق عادات، عالم کامل، مکمّل مکاشف، حضرت آیه الله العظمی حاج سید علی قاضی تبریزی مصداق « اَلوَلَدُ سِرُّ اَبیه» اعنی الحجه سید مهدی قاضی مشرف بوده اند. به فرمایش حضرت آقا: «ایشان در تعلیم من بذل جهد فرمود و او را بر من حقی است عظیم.»

 به خداوند سوگند قلم و زبان به ادای شکر محشار نیکی هایی که این مشایخ عظام در حقّ ما نموده اند وافی نیست؛ اگر چه عله العلل و مفیض علی الاطلاق، الله ربّ العالمین است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۱۶
مدیر سایت

 

مرتبه:

استاد

متولد:

۱۳۳۶

بخش:

الهیات و معارف اسلامی

دانشکده:

ادبیات و علوم انسانی

دانشگاه:

شیراز

تلفن و دورنگار:

۶۲۸۱۰۰۰- ۰۷۱۱

پست الکترونیکی:

gkakaie@rose.shirazu.ac.ir

سوابق تحصیلی:

کارشناسی

مهندسی برق و الکترونیک

دانشگاه شیراز

۱۳۶۲

کارشناسی ارشد

الهیات و معارف اسلامی

دانشگاه قم

۱۳۷۳

دکتری

فلسفه و حکمت

دانشگاه تربیت مدرس تهران

۱۳۷۹

حوزوی

در حد اجتهاد

حوزة علمیه شیراز- حوزة علمیه قم

۱۳۸۲- ۱۳۵۵

سوابق آموزشی:

۱

مدرس دروس دینی و عربی

دبیرستانهای شیراز

۱۳۵۹-۱۳۵۶

۲

مدرس حوزة علمیه

قم و شیراز

۱۳۸۶- ۱۳۶۲

۳

مدرس دروس عقیدتی

صنایع الکترونیک شیراز

۱۳۶۵-۱۳۶۳

۴

مدرس دروس الهیات

مرکز تربیت معلم شیراز

۱۳۶۶- ۱۳۶۴

۵

مدرس دروس معارف اسلامی

دانشگاه علوم پزشکی شیراز

۱۳۷۳-۱۳۶۴

۶

مدرس دروس الهیات و معارف اسلامی

دانشگاه شیراز

۱۳۸۶- ۱۳۶۴

۷

مدرس دروس کلام و تفسیر قرآن

University of North Carolina , U. S. A

ترم فشرده ۲۰۰۲

۸

مدرس دروس فلسفه و عرفان

Paramadina University of Jakarta

ترم فشرده ۲۰۰۳

سوابق پژوهشی:

۱

عضو مؤسس و رئیس مرکز پژوهشهای فرهنگ اسلامی دانشگاه شیراز

۱۳۸۱- ۱۳۷۴

۲

عضو مؤسس و عضو هیأت مدیرة انجمن علمی معارف اسلامی ایران

۱۳۸۱۱۳۷۶

۳

مؤسس، سردبیر و عضو هیأت تحریریه فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز

۱۳۹۰-۱۳۷۶

۴

عضو کمیتة پژوهشی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز

۱۳۸۲- ۱۳۷۵

۵

عضو کمیتة پژوهشی مرکز تحقیقات امور زنان دانشگاه شیراز

۱۳۸۲- ۱۳۸۰

۶

عضو کمیتة پژوهشی مرکز تحقیقات حقوق بشر دانشگاه شیراز

۱۳۸۲- ۱۳۷۹

۷

استاد راهنمای چندین پایان نامه دکتری و چندین پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاههای شیراز، قم، فردوسی مشهد. دانشگاه مفید، علامه طباطبایی، پیام نور، جامعه المصطفی و حوزۀ علمیۀ قم

-

۸

استاد مشاور چندین پایان نامه کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه‌های شیراز، تهران، امام صادق(ع)

-

۹

عضو هیأت علمی کنفرانس « اندیشة دینی و جامعة مدنی» شیراز

۱۳۷۶

۱۰

دبیر علمی کنفرانس ملی سیره و اندیشة امام علی (ع) دانشگاه شیراز

۱۳۷۹

۱۱

دبیر علمی کنفرانس بین المللی « مکتب فلسفی شیراز» دانشگاه شیراز

اردیبهشت ۱۳۸۳

۱۲

گذراندن فرصت مطالعاتی در دانشگاه کمبریج انگلستان

۱۳۸۵- ۱۳۸۴

۱۳

دبیر کنفرانس بین المللی مولانا و دین در دانشگاه شیراز

اردیبهشت ۱۳۸۶

۱۴

عضو کمیتة علمی کنفرانس جهانی بزرگداشت مولانا تهران

آبان ۱۳۸۶

۱۵

دبیر علمی کنفرانس بین المللی “عرفان و حکمت هنری” مکتب شیراز تهران-شیراز

آذر ۱۳۸۷

۱۶

مشاور پروژه بزرگ گفتگوی بین ادیان تحت عنوان “The Cambridge Inter-Faith Program” دانشگاه کمبریج

۲۰۰۷- ۲۰۰۵

سوابق اجرایی:

۱

رئیس دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز

۱۳۷۸- ۱۳۷۶

۲

رئیس بخش الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز

۱۳۸۲- ۱۳۷۵

۳

معاون پژوهشی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز

۱۳۸۲

۴

دبیر شورای گروههای معارف اسلامی منطقة ۶ کشور (استانهای فارس، خوزستان، بوشهر، کهگیلویه و بویر احمد)

۱۳۸۸- ۱۳۷۶

۵

عضو کمیتة‌ برنامه ریزی دروس معارف اسلامی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

۱۳۸۸- ۱۳۷۷

۶

رییس دانشکده ادبیات و علوم انسانی

۱۳۸۳- ۱۳۸۲ و۱۳۸۶- ۱۳۸۸

۷

رییس بخش الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز

۱۳۸۶

افتخارات علمی و جوایز:

۱- برندة جایزة پایان نامة برگزیده سال در علوم انسانی

دریافت جایزه از رئیس محترم مجلس شورای اسلامی

۱۳۷۳

۲- برندة جایزة بهترین مقاله علمی سال در علوم انسانی

دریافت جایزه از وزیر محترم ارشاد اسلامی

۱۳۷۴

۳- برندة جایزه بهترین پژوهش فرهنگی سال

دریافت جایزه از رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران

۱۳۷۹

۴- پژوهشگر نمونة‌ دانشکدة ادبیات و علوم انسانی

دریافت جایزه از معاون محترم پژوهشی دانشگاه شیراز

۱۳۷۵

۵- پژوهشگر نمونة بخش الهیات و معارف اسلامی

دریافت جایزه از معاون محترم پژوهشی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی

۱۳۸۱

۶- استاد نمونه دروس معارف اسلامی در بین استادان ۴ استان (فارس، خوزستان، بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد)

دریافت جایزه از نماینده محترم ولی فقیه در دانشگاه‌ها

۱۳۸۲

۷- برندة جایزة کتاب برگزیدة‌ سال جمهوری اسلامی ایران

دریافت جایزه از رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران

۱۳۸۲

۸- -برنده جایزه کتاب فصل جمهوری اسلامی

دریافت جایزه از وزیر ارشاد

۱۳۸۷

علایق پژوهشی:

۱- عرفان اسلامی

۲- عرفان تطبیقی

۳- فلسفه و کلام اسلامی

۴- کلام تطبیقی

دروس تدریس شده:

۱- فلسفه اسلامی

۲- حکمت متعالیه ملاصدرا

۳- عرفان نظری ابن عربی

۴- تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی (کلام)

۵- شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری

۶- متدلوژی

۷- منطق قدیم و جدید

۸- قرائت متون فلسفی به زبان انگلیسی

۹- کفایة الاصول (اصول) آخوند خراسانی

۱۰- مکاسب محرمه (فقه) شیخ مرتضی انصاری

۱۱- رسایل شیخ مرتضی انصاری

۱۲- شرح لمعه

۱۳- – آشنایی با ادیان بزرگ

۱۴- تاریخ فلسفة اسلامی

۱۵- تاریخ فلسفة غرب

۱۶- زبان تخصصی

۱۷- مقایسة قرآن و کتابهای آسمانی گذشته

۱۸- An introduction to Islam

19- Interpretation of Qur’an

20- Philosophy of Mysticism

حضور در کنفرانس ها (۲۲):

۱- جامعة مدنی و اندیشه دینی

شیراز

۱۳۷۶

۲- حکمت و فلسفه در شیراز

شیراز

۱۳۷۷

۳- کنفرانس جهانی بزرگداشت صدرالمتألهین

تهران

۱۳۷۷

۴- کنفرانس جهانی بزرگداشت شیخ اشراق

زنجان

۱۳۸۰

۵- کنفرانس ملی بزرگداشت شیخ علاء الدوله سمنانی

سمنان

۱۳۸۱

۶- کنفرانس ملی سیره و اندیشه امام علی (ع)

شیراز

۱۳۷۹

۷- کنفرانس بین المللی “عرفان پلی میان فرهنگ‌ها

دانشگاه تهران

مهر ۱۳۸۱

۸- کنفرانس بین المللی “گفتگوی تمدن‌ها از راه آموزش عالی

دانشگاه تهران

اردیبهشت۱۳۸۱

۹- کنفرانس “عرفان، اسلام، ایران و انسان معاصر

دانشگاه تهران

بهمن ۱۳۸۳

۱۰- کنفرانس بین المللی “قرطبه و اصفهان

دانشگاه‌اصفهان

۱۳۸۱

۱۱- دومین همایش بین المللی بزرگداشت ملاصدرا

تهران

خرداد ۱۳۸۳

۱۲- کنفرانس بین المللی ابن سینا

همدان

شهریور ۱۳۸۳

۱۳- کنفرانس بین المللی عرفان، تجربه دینی و گفتگوی ادیان

تربیت مدرس تهران

مهر ۱۳۸۳

۱۴- کنفرانس بین المللی بزرگداشت شیخ محمود شبستری

تهران

آبان ۱۳۸۵

۱۵- کنفرانس بین المللی سقراط از دیدگاه یونانیان و ایرانیان

آتن

اسفند ۱۳۸۵

۱۶- کنفرانس جهانی بزرگداشت مولانا

استانبول- قونیه

۱۳۸۶

December 2002

Berlin ,

17- Religious Authorities in Middle Eastern Islam

May 2003

Vienna

18- Thinking and Naming God in Global Religious Dialogue

May 2006

Oxford

19- Know Yourself

July 2005

London-York

20- A Catholic – Shi’a Engagement

April 2006

Leeds

21- Theology and Religions

Nov. 2005

London- SOAS

22- Qur’an and Modern Studies

کتاب‌ها (۱۱):

۱- خدامحوری (اکازیونالیزم)

انتشارات حکمت تهران

۱۳۷۴

۲- کلمة حق

انتشارات حوزة‌علمیه شهید نجابت شیراز

۱۳۷۶

۳وحدت وجود به روایت ابن عربی و مایستر اکهارت

انتشارات هرمس با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدنها تهران

۱۳۸۱

۴- فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی

انتشارات سهروردی تهران

۱۳۸۱

۵- آیت حق

انتشارات فلاح شیراز

۱۳۸۲

۶- ترجمة کتاب عوالم خیال نوشته ویلیام چیتیک

انتشارات هرمس تهران

۱۳۸۴

۷- تجلی عرفان اسلامی در ادب فارسی

انتشارات سمت تهران

در دست تألیف

۸- ترجمة کتاب “اقتدای به محمد” نوشتة کارل ارنست

انتشارات هرمس تهران

۱۳۸۹

۹- فلسفة عرفان

فرهنگستان هنر تهران

۱۳۸۷

۱۰- هستی و عشق و نیستی

انتشارات هرمس

۱۳۸۹

-۱۱-’گلبانگ سربلندی

-انتشارات هرمس

-۱۳۹۰

-ایشان 63 مقاله ی علمی چاپ شده دارند

منبع :سایت دکتر قاسم کاکایی

-

-

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۰۴
مدیر سایت

دکتر شیخ الاسلامی در خانوادهای با 200سال سابقه روحانیت در سال 1315 در استهبان دیده به جهان گشود. دورة دبستان و دبیرستان تا سیکل اول متوسطه را در دبستان و دبیرستان مغربی طی نمود. همزمان درسهای حوزوی و طلبگی را تحت نظارت  پدر بزرگوارش مرحوم آقا میرزا ابوالقاسم معروف به (علامه) نزد شاگردان ایشان ادامه داد. تحصیلات کلاسیک را نیز بهصورت داوطلب آزاد در استهبان و شیراز ادامه داد و با عنوان رتبه اول موفق به کسب دیپلم ادبی گردید. در کنکور ادبیات فارسی دانشگاه شیراز شرکت کرد و پذیرفته شد. چهار سال بعد با رتبه نخست از آن دانشگاه لیسانس ادبیات فارسی گرفت و طبق مقررات دانشگاهی قرار بود او را به عنوان دانشجوی رتبه اول به خارج اعزام کنند اما استادان دانشگاه تهران ترجیح دادند تا در ایران ادامه تحصیل دهد. ایشان قبل از شروع دوره دکتری در امتحان دانشسرای تربیت دبیر شرکت کرد و با رتبه اول پذیرفته شد و مدتی در شهر فسا به تدریس پرداخت. ناگفته نماند که در آن زمان ادامه تحصیل پس از اخذ لیسانس در مقطع دکتری امکانپذیر بود. بنابراین دکتر شیخ الاسلامی در سال 1349 به اخذ درجه دکترای زبان و ادبیات فارسی نایل آمد و از مرداد 1350در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. از سال 1357 تصدی دانشگاههای علامه و تربیت معلم را به عهده داشته و سالها بهعنوان مدیریت گروه و ریاست دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران مشغول به تدریس و خدمت بوده است. از دکتر شیخ الاسلامی علاوه بر مقالات متعدد به زبان فارسی و عربی، کتابهایی در زمینههای اعتقادی، عرفان عملی، مسائل کلامی و ادبی تألیف یا ترجمهشده و به چاپ رسیده یا آماده نشر میباشد. دکتر شیخالاسلامی علاوه بر کار تدریس در بسیاری از همایشهای داخل و خارج کشور در زمینه ادبیات فارسی به ارائه سخنرانی پرداخته و به مناسبتهای مختلف مذهبی و فرهنگی - ادبی در شبکه های مختلف سیمای جمهوری اسلامی برنامه هائی داشته است.
جدّ اعلای دکتر شیخ الاسلامی مرحوم میرزاابوالحسن معروف به محقق العلماء  (دخترزادة مرحوم علامه سیدجعفر کشفی) از علماء عصرخویش بوده است. آرامگاه مرحوم محققالعلماء در محوطه کتابخانه عمومی استهبان می باشد.
جدّ دکتر شیخالاسلامی مرحوم میرزا احمد ملقب به شیخالمحققین از علماء دوران قاجاریه که در زمان احمدشاه قاجار به لقب دانای فارس ملقب گردید، بوده که در استهبان عنوان شیخ الاسلام داشته از این رو فامیل شیخالاسلامی برگرفته از همین عنوان بوده است. مرحومین محقق العلماء و شیخالمحققین دارای تألیفاتی هستند که شرح حال و تألیفاتشان را به فرصت دیگری واگذار می کنیم.
پدر دکتر شیخ الاسلامی مرحوم آقا میرزا ابوالقاسم معروف به علامه اصطهباناتی از شاگردان مرحوم آیت الله حاج شیخ جعفرمحلاتی بوده اند که مرحوم علامه از اعاظم و مراجع زمان خودشان از جمله حضرات حاج آقا ضیاء عراقی، حاج آقا حسین قمی و حاج شیخ جعفرمحلاتی اجازه اجتهاد داشته اند. مرحوم علامه بعداز تحصیلات دینی در استهبان امور مذهبی و علمی را عهده دار بوده اند و حوزه درس پررونقی داشته اند. مرحوم علامه تألیفاتی دارند که «منظومه الفین» از جمله آنهاست و شرح منظومی به زبان فارسی پیرامون خطبه متقین امیرالمؤمنین(ع) و در برگیرنده اشعار بسیار زیبائی در معارف ولائی است. نقل می­کنند که مرحوم علامه اصطهباناتی سالهای گذشته در دیدارهائی که در قم با مراجع و علما و فضلا داشتهاند به خدمت امام خمینی (ره) رسیده و منظومه اشعار خود را به محضر ایشان تقدیم می نمایند و در دیداری که با مرحوم علامه طباطبائی داشته نیز مرحوم علامه طباطبائی پس از شنیدن اشعار مرحوم علامه اصطهباناتی با تحسین زیاد می گوید: شما فلسفه را با ذوق شیرازی در آمیختهاید. مرحوم علامه اصطهباناتی بعد از یکصد سال در 4 خرداد 1371 مطابق با 22 ذیقعده 1412 در مشهد مقدس فوت کرده و در جوار حرم مطهر علی ابن موسیالرضا(ع) بهخاک سپرده شده است و عبارات اجازه اجتهاد ایشان توسط مرحوم آقاضیاء عراقی  روی سنگ قبر آن مرحوم نوشته شده است.
جدّ مادری دکتر شیخ الاسلامی مرحوم آقا شیخ محمد باقر اصطهباناتی از نوادگان شیخ صدوق است. دختر مرحوم شیخ محمد باقر همسر شیخ المحققین و از بانوان بافضیلتی که قرآن و ادعیه را حفظ بوده و نقل میکرده که آن مرحومه دعای جوشنکبیر را از حفظ می خوانده و از معنویت بالایی  برخوردار بوده است.
مادر آقای دکتر شیخ الاسلامی دختر مرحوم میرزا احمد مؤیدالاسلام از زنان متدین و پارسا و باتقوی بوده است. آنچه از شرح حال پدری و مادری دکتر شیخ الاسلامی بیان شد نشان میدهد که حال و هوای دینی و اعتقادی در خانواده ها سبب پیشرفت علمی ودینی فرزندان خواهد شد.
دکتر شیخ الاسلامی ضمن تحصیلات کلاسیک و دروس حوزوی در سن شانزده سالگی در نیمه شعبان سال 1331 همزمان با مراسم ولادت حضرت بقیه الله (عج) پس از سخنرانی در مسجد جامع و روی منبر بهدست دائی خویش مرحوم حجتالاسلام والمسلمین میرزامحمد مؤیدالاسلام به عمامه و لباس روحانیت مفتخر گردیدند
 
دکتر شیخ الاسلامی بیشترین تأثیرپذیری را از شخصیت و اخلاق مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ بهاءالدین محلاتی در شیراز و مرحوم آیت الله جناب مؤمن در استهبان داشته اند.
نقل می کنند در اوایل جوانی که دکتر شیخالاسلامی شوق وافری به منبر رفتن داشتهاند مرحوم جناب مؤمن به مرحوم آقای علامه سفارش میدهند که آشیخ علی کمتر منبر برود و بیشتر به درس و بحث طلبگی و تحصیلات حوزوی بپردازد که زمینه تعالی ایشان را در فقه پیشبینی میکنم
دکتر شیخ الاسلامی به دلیل کسوت روحانیت و جوّ آنزمان دانشگاه، با همه مشکلات ضمن تحمل محیط، از رعایت اخلاق طلبگی و صیانت از موقعیت روحانیت کوتاه نیامد و حاضر نشد برای حضور در محیط دانشگاه موقتاً لباس روحانیت را کنار بگذارد.
دکتر شیخ الاسلامی با ذکر خاطرات دوران قبل از انقلاب میگوید: محیط آن زمان دانشگاه با سختگیری، برخورد و ایجاد هراس و حرمتشکنی همراه بود. چنانچه زمانیکه استاد شهیدمرتضی مطهری در دانشکده الهیات بودند و برای ماه رمضان در مسجد دانشگاه تهران نماز جماعت و سخنرانی داشتند تعداد بسیار کمی از استادان و دانشجویان در آن مراسم شرکت می کردند و فضای سخت آن دوران برای یک روحانی به گونهای بود که بعضی از روحانیون برای ادامه تحصیلات دانشگاهی بالاجبار خودشان عمامه را برداشتند.
تحصیلات دکتر شیخ الاسلامی و تدریس و استادی ایشان با لباس روحانیت در دانشکده ادبیات الحق ستودنی است. چنانچه نقل می کنند که یکی از استادان که با لباس روحانیت دشمنی میورزید، روزی از دکتر شیخالاسلامی درخواست میکند که در دانشگاه لباس روحانی و عمامه را کنار بگذارد و ایشان با صراحت و قاطعیت پاسخ میدهد که انشاءالله عمامه مرا روی جنازه من خواهید دید.
دکتر شیخ الاسلامی نقل میکند که یک وقت در ماه مبارک رمضان یکی از استادان به ظاهر روشنفکر با طلب چای از مستخدم قصد روزهخواری میکند که ایشان بهشدت و قاطعانه مقابله کرده و اجازه نمی دهد که حریم علم و دانشگاه شکسته شده و به اعتقادات دیگران اهانت شود.
دکتر شیخ الاسلامی حاکم شدن روح معنویت بر دانشگاهها را یکی از ثمرات ارزشمند انقلاب اسلامی می­داند.
شاگردان و دانشجویان استاد شیخ الاسلامی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا از اعتقادات قوی، لحن و بیان قوی، علم و عرفان و تسلط ایشان در حوزه ادبیات فارسی و علاقه وافر ایشان به ارزشهای انقلاب به نیکی یاد می کنند.
در اینجا به برخی از آثار تألیفی، ترجمه و مقالات ایشان اشاره می­شود:
تألیفا ت چاپ شده:
1 -
زندگی نامه خدیجه کبری و فاطمه زهرا سلامالله علیها تألیف هاشم الحسنی ترجمه دکتر شیخالاسلامی.
2 -
جلد چهارم الغدیر تألیف مرحوم علامه آیتالله عبدالحسین امینی، ترجمه دکتر شیخالاسلامی.
3 -
برگزیده متون ادب فارسی دانشگاه، تألیف با همکاری تعدادی از استادان.
4 - «
راه و رسم منزلها» شرحی برکتاب منازلالسائرین خواجه عبداله انصاری تألیف دکتر شیخالاسلامی.
5 -
خیال، مثال و جمال در عرفان اسلامی تألیف دکتر شیخالاسلامی.
مقالات:
1 -
انسان کامل در فصوص و مثنوی، چاپ شده در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
2 -
تلقی مولوی از مسائل فلسفی. چاپ شده در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
3 -
ویژگی های نظام آموزشی اسلام. چاپ شده همراه مقالهای دیگر بوسیله بنیاد بعثت، 1359.
 4 -
تاریخ در تنزیل. این مقاله در مجموعهای به نام (سرچشمه های فلسفه اسلامی) بوسیله انتشارات نهضت زنان مسلمان به چاپ رسیده است.
5 -
از جهاد تا شهادت. چاپ شده در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، (شماره ویژه جنگ) پائیز 1362.
6 -
شعر وشرع. این عنوان برای سلسله مقالاتی بود که تا زمان چاپ مجله علمی علامه طباطبائی در سال 1362 ادامه داشت.
7 -
مقدمهای بر شرح بوستان. این اثر در مجموعهای به وسیله انتشارات قلم چاپ و منتشر گردید.
8 -
ویژگیهای عرفان امام خمینی ( ره ) چاپ شده در مجله حضور.
9 -
جهانی سازی. مقاله و مصاحبهای با مجله متین.
10 -
اهمیت ادبیات و لزوم تجدید نظر در مبادی و مسائل آن. مقاله و مصاحبهای با مجله انقلاب اسلامی.
11 -
ختم ولایت. چاپ شده در مجموعهای به نام (در آئینه حسن) که از سوی دفتر نمایندگی در دانشگاه تهران منتشر شده است.
12 -
ولایت در آثار سعدی. چاپ در کتاب (ذکر جمیل سعدی).
13 -
هستی از دیدگاه ابن عربی و امام. چاپشده در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
14 -
تاریخچه دانشکده ادبیات. چاپ شده در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
15 -
شعر وعرفان. چاپ شده در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
ضمنا از دکتر شیخ الاسلامی بیش از سی مقاله کوتاه فرهنگی - مذهبی نیز در مقدمه مجله تخصصی دندانپزشکی دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
آثار در دست انتشار:
1 -
ترجمه و شرح فصوص ابن عربی.
2 -
ترجمه و شرح دعای جوشن کبیر. تألیف حاج ملا هادی سبزواری.
گردآوری : محمدرضا فرزان
اقتباس از کیهان فرهنگی شماره 267 دی ماه

منبع : روزنامه ی عصر مردم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۴۱
مدیر سایت


زندگینامه آیت الله دکتر سید عباس حسینی قائم مقامی

تولد و خانواده : در تهران، در خانواده ای منسوب به یگانه سیاستمدار دانشمند و پاک زیّ عصر خود میرزا سید ابوالقاسم حسینی قائم مقام فراهانی متولد گردید. پدر او نبیرهء قائم مقام می باشد بنابر این نَسَب «قائم مقامی» با پنج واسطه به صدر اعظم شهید (قائم مقام فراهانی ) می رسد و نسب قائم مقام نیز با سی و چهار واسطه به امام زین العابدین (ع) منتهی می گردد.


تحصیلات در تهران : او که در سالهای پیش از انقلاب اسلامی پس از چند مرحله آزمون، به عنوان دانش آموز برگزیده در مدرسه آلمانی ها در تهران (کوچه یخچال) پذیرفته شده بود. در همان سالهای نخستین تحصیلات رسمی، با تشویق پدر، انتخاب دیگری کرد و در حالیکه نوجوان نورَسی بود راهی حوزه علمیه شد.

اساتید در تهران: تا سطح عالی فقه و اصول را در تهران از محضر استادان بزرگی چون آیت الله میرزا عبدالکریم حق شناس، آیت الله میرزا حسن اصطهباناتی، آیت الله میرزا ابوالقاسم تنکابنی ، آیت الله استرآبادی و آیت الله شیخ مرتضی انصاری اهوازی فرا گرفت. در فلسفه و عرفان و اخلاق نیز از این استادان بیشترین بهره را برد:
آیت الله میرزا عبدالکریم حق شناس –
آیت الله سید رضی شیرازی آیت الله شیخ محمد رضا ربانی خراسانی – آیت الله شیخ علی محمد جولستانی – آیت الله سید مرتضی ایروانی 

تحصیلات در قم: در حوزهء قم، جهت بهره گیری از
آیت الله محمد تقی ستوده برای بار دوّم کفایة الاصول را در نزد ایشان فرا گرفت و بخش پایانی مکاسب (خیارات) را نیز در محضر آیت الله پایانی به اتمام رساند و هم زمان در دروس خارج فقه و اصول نیز شرکت نمود.

استادان در قم: وی از استادان متعددی در حوزه علمیه قم بهره برد و برخی از آنان که از سه تا دوازده سال (بصورت هم زمان و یا طولی) شاگردی شان را کرده است چنین نام دارند:

در «فقه» :
آیت الله میرزا جواد تبریزی – آیت الله شیخ حسین وحید خراسانیآیت الله سید محمد روحانیآیت الله میرزا هاشم آملی آیت الله شیخ محمد علی اراکی.

در «اصول فقه» : آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی – آیت الله سید محمد روحانی – آیت الله سید کاظم حایری .

در «رجال و درایه» : آیت الله شیخ محسن حرم پناهی – آیت الله سید محمد مددپور

در «فلسفه» : 
آیت الله حسن زاده آملی – آیت الله سید رضا صدر – آیت الله انصاری شیرازی – آیت الله جوادی آملی

در «عرفان» : آیت الله حسن زاده آملی – آیت الله سید کمال موسوی شیرازی

تدریس در حوزهء علمیه : گذشته از تدریس متون ادبی و سطوح مقدماتی از ابتدای تحصیل، تدریس سطوح عالی فقه و اصول (مکاسب و کفایه) ، تدریس خارج فقه و اصول (بخشی از مباحث قطع – الاصول اللفظیه – المسائل المستحدثه :گزیده ای از مسائل مهم فقهی نظیر الفجر فی اللیالی المقمره– الملاک فی وحدة الأُفق – ثبوت الهلال و حکم الحاکم – حکم التداوی بالاعیان النجسه – مصاف
حۀ الاجنبیه – حدّ الستر – الکفر و الکافر – احکام الارتداد – منکر الضروری – احکام الکتابی – الملکیة و المالیة – عمل الصور – حکم الاستنساخ – ملکیة الخمس – الاستنباط فی مجال الفراغ التشریعی )

سطوح عالی فلسفه و عرفان : نهایة الحکمة – منظومه حکمت – شرح فصوص الحکم – منازل السائرین – رسالة الولایة – مصباح الهدایة.

تدریس در دانشگاه : وی سالها به عنوان عضو هیئت علمی و در سمت استادیار در دانشگاههای مختلف در دوره تحصیلات تکمیلی به تدریس در رشته های فلسفه و کلام اسلامی، ادیان و عرفان و فقه و مبانی حقوق اسلامی اشتغال داشته و راهنمایی و مشاوره دهها رساله دکتری و فوق لیسانس را عهده دار بوده است.

همچنین در سال 1374 از سوی دپارتمان مطالعات خاور نزدیک
دانشگاه بر کلی آمریکا به تدریس در دوره های عالی در رشته ای عرفان و الهیات دعوت گردید.

آثار و تألیفات : از سال 1362 که نخستین کتاب وی منتشر گردید تاکنون در طول بیش از 20 سال حدود ده جلد کتاب و بیش از یکصد مقاله در موضوعات تخصّصی و فرهنگی از او منتشر شده است و این علاوه بر دهها مصاحبه انجام گرفته با روزنامه ها و نشریات مختلف داخلی و خارجی می باشد.

برخی از این آثار به زبانهای عربی، انگلیسی و آلمانی و ترکی ترجمه شده اند.

کتاب «کاوشهای فقهی» که در برگیرندهء مجموعه ای از آرای فقهی او در فاصلۀ زمانی سالهای 1365 – 1370 ش . است در نخستین جشنواره کتاب سال حوزه های علمیه ( 1376 ) از میان کلیه آثاری که تا آن تاریخ  منتشر شده بود ، در دو رشتهء فقه و اصول رتبهء نخست را به خود اختصاص داد.

اندیشه : در سلسله مقالات «نقش شناختهای بشری در معرفت دینی» به قلم وی در سال 1368 با بررسی فنّی استنباط در منطقة الفراغ شرعی، برای نخستین بار الگویی حداقلی از شریعت بر مبنای مبانی پذیرفته شده اجتهاد و اصول فنّی فقه ارایه گردید.

مشروعیت دخالت روشمند عقل بشری در فرایند استنباط حکم شرعی – تفکیک میان مشروعیت سابژکتیو (حقانیت) از مشروعیت آبژکتیو (مشروعیت اقدام ) و تأکید بر ضرروتِ شرعی دوّمی در استقرار حاکمیّت سیاسی و تصمیم گیری های اجتماعی بر مبنای اصول فنی فقه – نقد روش شناختی اجتهاد و ضرورت شکل گیری فرایند استنباط فقهی در ساختار هرمی منابع دینی ( رویکرد سیستمی به مجموعه منابع ) ، تأکید بر نقش محوریِ کتاب (قرآن) در منابع فقه به عنوان متن قانونی و تأسیس و استخراج اصول و قواعد کلّی حاکم از آن و ضرورت تأثیر استنباط فقهی از قواعد کلامی و اصول مؤسّس قرآنی در کنار قواعد فقهی ، تبیین اثبات اینهمانی انسان و جهان از طریق اثبات اینهمانیِ وجود و معرفت ، تبیین نسبت تولیدی میان وجود و حقّ وبرگشت حقوق ذاتی به نفس وجود و …. از مهمترین نظریه های ارایه شده در آثار آیت الله قائم مقامی می باشد.

فعالیت ها : در کنار فعالیتهای علمی که همیشه اشتغال اصلی او بوده اند پاره ای مسؤلیت های دانشگاهی و اجتماعی بخشی از فعالیتهای او را تشکیل می دهند: نماینده گی رهبری در دانشگاههای تهران و علوم پزشکی – عضویت در شورایعالی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایران – عضویت در هیأت امنای دانشگاه بین المللی مذاهب – عضویت در شورای فرهنگی آموزش عالی – ریاست گروه فلسفه و کلام شورای بررسی متون دانشگاهی – عضو شورای بررسی و اعطای رتبهء علمیِ مجلات و نشریات دانشگاهی – عضو گزینش تخصّصی (علمی) استاد در چند دانشگاه، از آن جمله می باشد.

قائم مقامی که پیشتر ، قبل از رسیدن به 20 سالگی اجتهاد وی از سوی برخی از اساتیدش مورد تأیید قرار گرفته بود ، با وجود بی نیازی از تأئیدیه اجتهاد، در سال 1367 پس از شرکت داوطلبانه در آزمون اجتهاد خبرگان، امتیاز عالی کسب نمود و به طور مستقّل در انتخابات خبرگان رهبری حضور یافت و حدود نیم میلیون از آرای شهروندان تهرانی را به خود اختصاص داد.

وی در سالهای اخیر با اقامت در کشور آلمان در مسؤلیت مرکز اسلامی هامبورگ و رئیس آکادمی علوم اسلامی آلمان و ریاست شورای مسلمانان هامبورگ به فعالیت مشغول می باشد. سازماندهی و تأسیس اتحادیه اروپایی علمای شیعه – فدراسیون اسلامی اروپا، ایراد دهها سخنرانی در کنفرانسهای علمی و بین الادیان، مصاحبه با روزنامه ها و رسانه های مهم اروپایی و ارتباطات گسترده و موثر با رهبران دینی . سیاسی اروپا به منظور شناساندن چهره حقیقی اسلام بر مبنای اعتدال و عقلانیت دینی از مهمترین اقدامات وی در مدت اقامت در آلمان می باشد.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۱۴
مدیر سایت

سیدجلال‌ الدین‌ آشتیانی‌

استاد علامه‌ سید جلال‌ الدین‌ آشتیانی‌، چهره‌ای‌ آشنا برای‌ همه‌ی‌ جویندگان‌ حکمت‌ و دانش‌ است‌. درباره‌ی‌ شرح‌ زندگی‌ و آثار این‌ حکیم‌ فرزانه‌، بهتر آن‌ دیدیم‌ که‌ سرگذشت‌ نامه‌ی‌ خود نوشت‌ ایشان‌ که‌ در شهریور 1364 به‌ قلم‌ آمده‌ است‌، تقدیم‌ نماییم‌:
حقیر سال‌ 1304 خورشیدی‌ که‌ در قصبه‌ی‌ آشتیان‌ (که‌ اکنون‌ به‌ شهری‌ مبدل‌ شده‌) از مضافات‌ سلطان‌ آباد عراق‌ (اراک‌) متولد شدم‌. دوره‌ ابتدایی‌ را در دبستان‌ خاقانی‌ آنجا به‌ پایان‌ رساندم‌ و در مکتب‌ خانه‌ قدیم‌، گلستان‌ سعدی‌ و نصاب‌ الصبیان‌ و تاریخ‌ معجم‌ و جامع‌ المقدمات‌ در صرف‌ و نحو و قسمتی‌ از درّه‌ نادری‌ و نیز قسمتی‌ از کتاب‌ شرح‌ سیوطی‌ را قرائت‌ نمودم‌. نگارنده‌ در 1323 خورشیدی‌ به‌ تشویق‌ و راهنمایی‌ و مساعدت‌ روحانی‌ آشتیانی‌ به‌ دارلعلم‌ قم‌ مسافرت‌ کردم‌ و از آنجا کتاب‌ مغنی‌ و مطول‌ و قسمت‌ زیادی‌ از شرح‌ لمعه‌ در خدمت‌ مرحوم‌ آقای‌ صدوقی‌ یزدی‌ که‌ دارای‌ استعداد و هوشی‌ قابل‌ توجه‌ و حافظه‌ای‌ قوی‌ و بیانی‌ روان‌ و جذاب‌ بود خواندم‌. جلد اول‌ کفایه‌ و چند سال‌ قبل‌ از آن‌، شرح‌ شمیسه‌ را خدمت‌ آیت‌ اللّه‌ حاج‌ میرزا عبدالجواد جبل‌ عاملی‌ اصفهانی‌ که‌ (به‌ تمام‌ معنی‌ مرد خدا بود) قرائت‌ کردم‌ سپس‌ به‌ معرفی‌ آقا میرزا مهدی‌ آشتیانی‌، خدمت‌ مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ مازندارنی‌ که‌ در معقول‌ از تلامیذ آقا میرزا حسن‌ کرمانشاهی‌ آقا میرشهاب‌ الدین‌ تبریزی‌ و در منقول‌ از شاگردان‌ حاج‌ شیخ‌ فضل‌ اللّ'ه‌ نوری‌ و آقا سید عبدالکریم‌ مدرس‌ و آقا سید محمدکاظم‌ یزدی‌ و شیخ‌الشریعه‌ی‌ اصفهانی‌ بود شروع‌ به‌ قرائت‌ شرح‌ منظومه‌ی‌ حکیم‌ سبزواری‌ و مکاسب‌ شیخ‌ اعظم‌ انصاری‌ نمودم‌ و تا اواخر الهیات‌ منظومه‌ و قسمت‌ زیادی‌ از شوراق‌ و بعد قسمتی‌ از امور عامه‌ی‌ اسفار را نزد آن‌ مرحوم‌ فرا گرفتم‌.
حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ خیلی‌ منظم‌ و مرتب‌ درس‌ خوانده‌ بود و آنچه‌ را که‌ خوانده‌ بود، از عهده‌ی‌ تدریس‌ آن‌ بر می‌آمد و از بیانی‌ فصیح‌ نیز برخوردار بود.
بنده‌ قسمتی‌ از امور عامه‌ی‌ اسفار را خدمت‌ آن‌ مرحوم‌ قرائت‌ کرده‌ام‌. ایشان‌ درس‌ تفسیری‌ هم‌ داشت‌ که‌ قابل‌ استفاده‌ بود. او با دقت‌ شفا و اسفار و شرح‌ اشارات‌ را نزد اساتید نامی‌ قرائت‌ کرده‌ بود و دروس‌ منقول‌ را نیز بهترین‌ اساتید فرا گرفته‌ بو. شخصاً مردی‌ متقی‌ و پرهیزگار و بی‌ علاقه‌ به‌ شهرت‌ و خودنمایی‌ بود. اسلام‌ و تشیع‌ در عمق‌ روح‌ او ریشه‌ داونده‌ بود لذا با تمام‌ هویت‌ معتقد به‌ مبدأ و معاد و متحقق‌ به‌ قواعد عقلی‌ و فلسفی‌ و عقاید دینی‌ و متمحض‌ در سلک‌ توحید و اهل‌ عبادت‌ و پایبند به‌ نوافل‌ و ادعیه‌ و اوراد بود چون‌ منزوی‌ از خلق‌ بود، بدبین‌ بود. و شاید چیزهایی‌ می‌دانست‌ و می‌گفت‌ که‌ ما نمی‌دانستیم‌. به‌ قول‌ مرحوم‌ استاد علامه‌، آقای‌ مطهری‌، مثل‌ اینکه‌ حرفهای‌ حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ روی‌ میزان‌ بوده‌ است‌ و راست‌ از کار در می‌آمد. البته‌ انزوا، خودبینی‌ می‌آورد به‌ خصوص‌ در او که‌ عوامل‌ خارجی‌ نیز در افکارش‌ مؤثر بود.
نگارنده‌، مدت‌ هشت‌ سال‌ به‌ درس‌ فقه‌ و اصول‌ خاتم‌ الفقها - آیت‌ اللّ'ه‌ العظمی‌ بروجردی‌- اعلی‌ اللّ'ه‌ قدره‌ فی‌ النشئاب‌ الالهیه‌- و مدت‌ یک‌ سال‌ به‌ درس‌ عالم‌ مجاهد مظهر صفات‌ ربانی‌، آقا سید محمدتقی‌ خوانساری‌ «قده‌» حاضر شدم‌.
در مدت‌ دو سال‌ اقامت‌ در نجف‌ از دروس‌ مرحوم‌ فقیه‌ ربانی‌ آقای‌ حکیم‌ - اعلی‌ اللّ'ه‌ قدره‌- و استاد محقق‌ عالم‌ عادل‌ و مجتهد بارع‌ آقا سید عبدالهادی‌ شیرازی‌ که‌ در علم‌ و عمل‌ از نوادر بود، استفاده‌ کرده‌ام‌ ولی‌ مرتب‌ و بدون‌ وقفه‌ به‌ درس‌ فقه‌ و اصولی‌ نامدار و حکیم‌ آقا میرزا حسین‌ بجنوردی‌ خراسانی‌ حاضر می‌شدم‌ که‌ سرعت‌ انتقال‌ و فهم‌ مستقیم‌ را با حافظه‌ی‌ حیرت‌آور توأم‌ کرده‌ بود. آقا میرازحسن‌، ادبیات‌ را نزد میرزاعبدالجواد ادیب‌ نیشابوری‌ فرا گرفته‌ بود. اغلب‌ قصاید شعرای‌ خراسان‌ را حفظ‌ داشت‌. از حکیم‌ صفای‌ اصفهانی‌ و شعرای‌ آن‌ زمان‌ مثل‌ ملک‌ الشعرا بهار اشعار زیاد در حافظه‌ داشت‌ و اشعار فکاهی‌ ایرج‌ را نیز برای‌ ما می‌خواند. مرحوم‌ علامه‌ مظفر آقا شیخ‌ محمدرضا، می‌فرمود: «میرزا شاید حدود صد هزار شعر از شعرای‌ عرب‌، آن‌ هم‌ قصایدی‌ که‌ در مدح‌ حضرت‌ رسول‌ و حضرت‌ امیرمؤمنان‌ گفته‌ شده‌ است‌، حفظ‌ دارد.» در حکمت‌ و فلسفه‌ از تلامیذ برجسته‌ی‌ آقا بزرگ‌ حکیم‌ و حاج‌ فاضل‌ خراسانی‌ و در منقول‌ از افاضل‌ حوزه‌ی‌ آقا ضیاءالدین‌ عراقی‌ و آقا میرزاحسین‌ نائینی‌ بودند.
آقا میرزاحسن‌ تمام‌ مواردی‌ را که‌ سعدی‌ از متنّبی‌ متأثر شده‌ است‌، حفظ‌ بود و قرائت‌ می‌کرد و اثبات‌ می‌کرد که‌ سعدی‌ مطلب‌ را ادا کرده‌ است‌.
در حکمت‌ و فلسفه‌، حدود پنج‌ سال‌ به‌ درس‌ استاد علامه‌، حاج‌ میرزا محمدحسین‌ طباطبایی‌ تبریزی‌ حاضر شدم‌ و چند سال‌ از درس‌ تفسیر و اصول‌ فقه‌ آن‌ مرحوم‌ استفاده‌ کردم‌.
مرحوم‌ آقای‌ طباطبایی‌ کفایه‌ را به‌ انضمام‌ حواشی‌ استاد خود حاج‌ شیخ‌محمدحسین‌ اصفهانی‌ برای‌ حقیر و جمعی‌ از دوستان‌ تدریس‌ فرمودند.
آقای‌ طباطبایی‌ علاوه‌ بر جامعیت‌ در علوم‌ معقول‌ و منقول‌، انسانی‌ تمام‌ عیار بود، مدتها در علم‌ سلوک‌ و اخلاق‌ به‌ سبک‌ اساتید فن‌ در اعتاب‌ مقدسه‌ مثل‌ آقا میرزاعلی‌آقای‌ قاضی‌ و حاج‌ میرزا حبیب‌ ملکی‌ و اساتید طبقات‌ بعد از آنها، روح‌ و سرشت‌ پاک‌ طبیعی‌ و ذاتی‌ خود را با علم‌ و عمل‌ و اخلاق‌ کسبی‌ توأم‌ کرده‌ بود. لذا شخصی‌ سلیم‌النفس‌ و دارای‌ اعتدال‌ روح‌ به‌ اخلاق‌ ارباب‌ معرفت‌ متخلق‌ بود. به‌ حقیر لطف‌ فراوان‌ داشت‌ و در تمام‌ مدتی‌ که‌ به‌ درس‌ ایشان‌ می‌رفتم‌ یا در منزل‌ و گاهی‌ در ییلاقات‌ حسب‌الامر او در خدمتشان‌ بودم‌، ذره‌ای‌ هوی‌ و هوس‌ و مختصر انحراف‌ از جاده‌ی‌ عدالت‌ در ایشان‌ ندیدم‌، ملکی‌ بود در صورت‌ انسان‌. قوی‌ الایمان‌، سلیم‌الجنبه‌ و در واقع‌ عمل‌ و رفتار او خود به‌ خود انسان‌ را به‌ طرف‌ معنویات‌ سوق‌ می‌داد، که‌ از معصوم‌ وارد است‌: «کونوادعاة‌ الناس‌ بغیر السنتکم‌».
حقیر بر خلاف‌ آنچه‌ که‌ شهرت‌ دارد، از محضر مرحوم‌ آقای‌ میرزامهدی‌ آشتیانی‌ استفاده‌ نکرده‌ام‌. ایامی‌ که‌ آن‌ مرحوم‌ حال‌ تدریس‌ داشت‌، نگارنده‌ استعداد استفاده‌ از او را فاقد بودم‌ و این‌ اواخر که‌ اسفار و شفا می‌خواندم‌، آقا میرزامهدی‌ بستری‌ بود. برخی‌ از مشکلات‌ فلسفی‌ و عرفانی‌ را آن‌ مرحوم‌ برای‌ حقیر تقریر می‌فرمودند.
ایشان‌ نیز مردی‌ بسیار سلیم‌النفس‌ بود- کلیه‌ی‌ مبانی‌ حکمای‌ مشّاء و اشراق‌ و حکمت‌ متعالیه‌ی‌ ملاصدرا را از حفظ‌ داشت‌. در عرفان‌ احاطه‌ی‌ حیرت‌آوری‌ داشت‌ و آنچه‌ را که‌ نزد اساتید فرا گرفته‌ بود، به‌ واسطه‌ی‌ سرعت‌ انتقال‌ و حافظه‌ی‌ عجیب‌، در حفظ‌ داشت‌، اغراض‌گویی‌ نکرده‌ام‌. حقیر حدود یک‌ سال‌ در درس‌ اسفار استاد نامدار و عالم‌ متقی‌ آقا میرزا احمد آشتیانی‌ حاضر شده‌ است‌. اگر چه‌ کثرت‌ سن‌ و ضعف‌ ناشی‌ از کهولت‌ مانع‌ بود که‌ آنچه‌ را می‌داند، تقریر نماید ولی‌ استاد مسلم‌ بود. مرحوم‌ آقا میرزا احمد در نجف‌ که‌ اسفار تدریس‌ می‌کرد، یک‌ صحفه‌ اسفار چاپ‌ سنگی‌ را یک‌ هفته‌ تدریس‌ می‌کرد. در این‌ اواخر به‌ حافظه‌ و حضور ذهن‌ او مطلقاً خللی‌ راه‌ نیافته‌ بود. مشکل‌ترین‌ مباحث‌ اسفار را بدون‌ مطالعه‌ی‌ قبلی‌ برای‌ انسان‌ حل‌ می‌کرد. شرح‌ فصوص‌ قیصری‌ و تمهیدالقواعد و نصوص‌ قونوی‌ و شرح‌ مفتاح‌الغیب‌ را نزد آقا میرزاهاشم‌ قرائت‌ کرده‌ بود و استاد این‌ فن‌ بود.
نگارنده‌ بعد از قرائت‌ الهیات‌ و امور عامه‌ی‌ اسفار و الهیات‌ شفا، تابستان‌ به‌ تهران‌ مسافرت‌ کردم‌. یکی‌ از دوستان‌ حقیر (مرحوم‌ حاج‌میرزاتقی‌ آجیلی‌) از تجار تهران‌ که‌ در قزوین‌ کارخانه‌ی‌ خشکبار داشت‌، پیشنهاد کرد که‌ برویم‌ به‌ قزوین‌، نگارنده‌ تا آن‌ زمان‌ مرحوم‌ استاد اعظم‌ (سید سادات‌ اعاظم‌ الحکما) آقای‌ حاج‌ میرزا ابوالحسن‌ قزوینی‌ را زیارت‌ نکرده‌ بودم‌. بعد از ورود به‌ قزوین‌، بعدازظهر آن‌ روز رفتم‌ مدرسه‌ التفاتیه‌، طلاب‌ گفتند آقای‌ رفیعی‌ نیم‌ ساعت‌ دیگر تشریف‌ می‌آورند.
خدا رحمت‌ کند حاج‌ شیخ‌ علی‌اصغر تاکندی‌ را که‌ در حال‌ کهولت‌ سن‌ به‌ سر می‌برد و اخلاق‌ محمدی‌ داشت‌، از، بند ه‌ دعوت‌ کرد و در جلوی‌ حجره‌ی‌ فرزندش‌ که‌ در آن‌ زمان‌ طلبه‌ بود و فعلاً از فضلاست‌ با قلیان‌ و چای‌پذیری‌ کرد. آقای‌ ابوالحسن‌ وارد شدند، دارای‌ هیبت‌ و وقار خاصی‌ بود. پیشیانی‌ بلند و نظری‌ گیرا داشت‌. خوش‌ صحبت‌ و با اطلاع‌ و نیک‌ محضر بود. تاریخ‌ ایران‌ را بعد از دوران‌ اسلام‌ حفظ‌ داشت‌ بحارالنوار مجلسی‌ را مکرر مطالعه‌ کرده‌ بود و به‌ تمام‌ ضعف‌ آن‌ آشنا بود. در فلسفه‌ در بین‌ اساتید تهران‌، محضر آقامیرزاحسن‌ کرمانشاهی‌ اعلی‌ اللّ'ه‌ مقامه‌ را درک‌ کرده‌ بود. سفر نفس‌ اسفار و الهیات‌ شفا را از قرار اظهار خود محروم‌ آقا میزامحمود آشتیانی‌، نزد آقا میرزاحسن‌ و منظومه‌ را نزد حاج‌ فاضل‌ تهرانی‌ قرائت‌ کرده‌ بود. مقدمه‌ی‌ قیصری‌ و قسمتی‌ از فص‌ آدمی‌ را نزد آقامیرزامحمود قمی‌ خوانده‌ بود، ولی‌ در فن‌ عرفان‌ تسلط‌ نداشت‌، هنر او در آثار ملاصدرا ظاهر و بارز بود. عرفان‌ کار قلندری‌ است‌ که‌ در وادی‌ دیگر سیر کند.
کتاب‌ اسفار و حواشی‌ ملاصدرا بر مفاتیح‌ الغیب‌ و حواشی‌ ملاصدرا بر حکمت‌ الاشراق‌ در حافظه‌ داشت‌ و گویی‌ خداوند او را برای‌ تدریس‌ اسفار خلق‌ کرده‌ بود.
نگارنده‌ بعد از چند جلسه‌ گمشده‌ی‌ خود را یافتم‌، آن‌ مرحوم‌ عنایت‌ خاص‌ به‌ حقیر داشت‌. بعد از نماز مغرب‌ و عشا حدود سه‌ ربع‌ ساعت‌ منبر می‌رفت‌ و یکی‌ از آیات‌ قرآنیه‌ را تفسیر می‌نمود. آن‌ زمان‌ حدود شصت‌ سال‌ داشت‌ و بسیار قوی‌البنیه‌ و با نشاط‌ بود.
از طلاقت‌ لسان‌ و عذوبت‌ بیانی‌ بی‌نظیر برخوردار بود، وقتی‌ که‌ حال‌ تدریس‌ داشت‌، با بیان‌ سحار خود هنگام‌ تقریر مبانی‌ صدرالمتألهین‌ نفس‌ انسان‌ را در سینه‌ حبس‌ می‌نمود و اعجاز می‌کرد. آن‌ چنان‌ احاطه‌ای‌ داشت‌ که‌ وقتی‌ مباحث‌ اسفار را عنوان‌ می‌کرد، حقیر که‌ شرح‌ حکمت‌ الاشراق‌ با تعلیقات‌ آخوند ملاصدرا و شفا را با حواشی‌ آخوند و شر اشارات‌ قبلاً مطالعه‌ می‌کردم‌، به‌ عیان‌ می‌دیدم‌ که‌ به‌ همه‌ی‌ مشارب‌ فلسفی‌ احاطه‌ و اشراف‌ فوق‌العاده‌ دارد و درس‌ او ناظر به‌ تمام‌ مشارب‌ فلسفی‌ است‌.
استاد- اعلی‌ اللّ'ه‌ درجاته‌- در عرفان‌ تخصص‌ نداشت‌، ایشان‌ از حوزه‌ی‌ آقامیرزاهاشم‌ استفاده‌ نکرده‌ بود.
نگارنده‌ و چند نفر از دوستان‌ که‌ در خدمتشان‌ اسفار می‌خواندیم‌، استدعا کردیم‌، مقدمه‌ی‌ قیصری‌ تدریس‌ بفرمایند. در همان‌ ابتدای‌ ورود، در مقام‌ تقریر فصل‌ اول‌ مقدمات‌ قیصری‌ معلوم‌ شد که‌ استاد در عرفانیات‌ توانایی‌ ندارد و آن‌ عذوبت‌ بیان‌ در این‌ مقام‌ و مشهد از او دیده‌ نمی‌شد، بنده‌ احساس‌ کردم‌ مرد میدان‌ فصوص‌ ابن‌ عربی‌ نیست‌.
مرحوم‌ رفیعی‌ به‌ خواهش‌ حقیر ایام‌ تعطیلی‌ نوروز به‌ قم‌ مشرف‌ شدند، حقیر و مرحوم‌ استاد علامه‌ حاج‌ آقا مصطفی‌ و برخی‌ از دوستان‌ سفر نفس‌ اسفار را خدمت‌ ایشان‌ شروع‌ کردیم‌ و درس‌ خارج‌ اصولی‌ هم‌ برای‌ ایشان‌ قرار دادیم‌ به‌ این‌ عنوان‌ که‌ مدتی‌ در قم‌ از محضرشان‌ استفاده‌ کنیم‌. حضرت‌ امام‌ مدظله‌ فرمودند دو سال‌ هم‌ بتوانید آقای‌ حاج‌ سید ابوالحسن‌ را در قم‌ نگه‌ دارید، غنیمت‌ است‌، ولی‌ ایشان‌ بعد از یک‌ ماه‌ مصمم‌ شد که‌ به‌ قزوین‌ مراجعت‌ کند.
نگارنده‌ی‌ این‌ سطور و آقای‌ مهدوی‌ کنی‌ و برادرشان‌ و آقای‌ امامی‌ کاشانی‌ برای‌ ادامه‌ی‌ استفاده‌ از محضرشان‌ به‌ قزوین‌ رفتیم‌.
با صراط‌ تمام‌ باید عرض‌ کنم‌ که‌ او در بین‌ اساتید ما مرد میدان‌ اسفار بود و لاغیر، ادعایی‌ هم‌ نداشت‌ که‌ به‌ جای‌ منظومه‌ تدریس‌ شود. فرمودند منظومه‌ بهترین‌ کتاب‌ است‌ برای‌ کسی‌ که‌ بخواهد به‌ فلسفه‌ی‌ ملاصدرا آشنا شود و بعد از اسفار بخواند. صراحتاً فرمودند: «من‌ خودم‌ را می‌شناسم‌ بعد از صرف‌ مدتی‌ وقت‌ اگر بخواهیم‌ اثری‌ جامع‌ و متوسط‌ بین‌ کتب‌ مفصل‌ ملاصدرا و آثار موجز او به‌ وجود آورم‌، قهراً سه‌ درجه‌ از شواهد ربوبیه‌ نازل‌تر خواهد بود. «همین‌ که‌ حس‌ می‌کرد ما او را مرد میدان‌ اسفار می‌دانیم‌، خوشحال‌ بود.
مرحوم‌ شیخ‌ غلامعلی‌ شیرازی‌ و آقامیرزاعلی‌محمد اصفهانی‌ نیز مانند دیگر تلامیذ آقامحمدرضا و آقا علی‌ مدرس‌ استاد ماهر بودند. آقا شیخ‌ غلامعلی‌ خیلی‌ زودتر از معاصرانش‌ به‌ سرای‌ باقی‌ شتافت‌.
آقا میرزا علی‌محمد به‌ نجف‌ مشرف‌ شد و در آنجا به‌ تدریس‌ پرداخت‌ او را تفکیر کردند، به‌ ایران‌ برگشت‌ و مطلقاً از برای‌ ارباب‌ عمامه‌ درس‌ نگفت‌ و در مدرسه‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ تدریس‌ می‌کرد و در 1304 خورشیدی‌ به‌ سرای‌ باقی‌ پیوست‌. آقای‌ قزوینی‌ در علوم‌ نقلی‌ استاد بود و اطلاعات‌ متفرقه‌ی‌ وسیعی‌ داشت‌ که‌ حاضران‌ در مجالس‌ علمی‌ را متوجه‌ی‌ خود می‌ساخت‌. ادیبی‌ ماهر بود. کلیه‌ی‌ آثاری‌ که‌ در مشروطیت‌ نوشته‌اند، دیده‌ بود. تاریخ‌ ایران‌ را خوب‌ می‌دانست‌. در ریاضیات‌ و علم‌ هیئت‌ تسلط‌ داشت‌. مدتی‌ را در زنجان‌ برای‌ استفاده‌ از علوم‌ ریاضی‌ از محضر وحید زمان‌ خود آقا میرزا ابراهیم‌ زنجانی‌ (از تلامیذ آقا میرزا حسین‌ سبزواری‌ و جلوه‌ و آقا علی‌ و آقا محمدرضا و در نقلیات‌ از تلامیذ آقا میرزاحسن‌ آشتیانی‌) اقامت‌ نمود.
فهرست‌ آثار سیدجلال‌ آشتیانی‌
حقیر (سیدجلال‌ آشتیانی‌) برای‌ آنکه‌ مختصر اندوخته‌ی‌ خود در ربوبیات‌ را از دست‌ ندهد، به‌ تألیف‌ آثار علمی‌ پرداخت‌ اولین‌ اثر حقیر، هستی‌ از نظر فلسفه‌ و عرفان‌ است‌ که‌ در 1338 در مدت‌ بیست‌ روز آن‌ را به‌ سلک‌ تحریر آوردم‌. اثر دوم‌ نگارنده‌ شرح‌ حال‌ و آراء فلسفی‌ ملاصدرا است‌ که‌ در کمال‌ ایجاز نوشته‌ شده‌ است‌ و آن‌ را خیال‌ دارم‌ در دو جلد به‌ تفصیل‌ در آورم‌.
اثر سوم‌ حقیر چاپ‌ شرح‌ آخوندملامحمد جعفر لنگرودی‌ بر مشاعر ملاصدرا است‌، حاج‌ ملامحمد جعفر از شاگردان‌ آخوندنوری‌ است‌. این‌ شرح‌ با مقدمه‌ی‌ راهگشای‌ استاد محقق‌ جلال‌ الدین‌ همائی‌ - اعلی‌اللّ'ه‌ مقامه‌- و تعلیقات‌ مفصل‌ حقیر به‌ انضمام‌ سیر فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ از زمان‌ میرداماد و میرفندرسکی‌ تا عصر حاضر چاپ‌ و منتشر شد.
المظاهر الالهیه‌ی‌ ملاصدرا را قبل‌ از شرح‌ مشاعر با مقدمه‌ و تعلیقات‌ چاپ‌ کردم‌.
اثر پنجم‌ نگارنده‌ شرح‌ مفصل‌ بر مقدمه‌ی‌ قیصری‌ بر شرح‌ خود بر فصوص‌ ابن‌ عربی‌ است‌. نگارنده‌ این‌ شرح‌ را تقدیر مرحوم‌ آقای‌ آشتیانی‌ نمودم‌، بعد که‌ دوباره‌ خدمت‌ آن‌ استاد محقق‌ رسیدم‌، فرمودند «این‌ شرح‌ را با ذوق‌ و علاقه‌ بر عرفانیات‌ و به‌ زور استدلال‌ شرح‌ کرده‌ای‌. مواضع‌ مشکل‌ مقدمه‌ و فص‌ آدمی‌ و شیثی‌ را به‌ دقت‌ مطالعه‌ کن‌. بعد از مطالعه‌ی‌ دقیق‌ و درک‌ مواضع‌ عویصات‌، مطالب‌ را برای‌ توبیان‌ می‌کنم‌
شواهدی‌ ربوبیه‌ی‌ آخوند ملاصدرا اثر ششم‌ نگارنده‌ است‌ که‌ جزء انتشارات‌ دانشگاه‌ مشهد با حواشی‌ محقق‌ سبزواری‌ چاپ‌ و نشر شد. مقدمه‌ی‌ مفصل‌ آن‌ در نحوه‌ی‌ تأثیر افکار ملاصدرا در معاصران‌ و اساتید بعد از او تا زمان‌ آخوند نوری‌ و رونق‌ گرفتن‌ آثار این‌ فیلسوف‌ در مدارس‌ و حوزه‌های‌ علمی‌ و سیر نزولی‌ آن‌ تا زمان‌ حاضر و نیز بیان‌ تأثیر افکار ابن‌عربی‌ در اساتید دوران‌ صفویه‌ و زندیه‌ و قاجاریه‌ است‌.
در این‌ ادوار فقها و مجتهدانی‌ نظیر آقا حسین‌ خوانساری‌ و محقق‌ سبزواری‌، صاحب‌ ذخیره‌ی‌ شیخ‌الاسلام‌ اصفهان‌، و فقیه‌ کم‌ نظیر فاضل‌ هندی‌ سید محمد فرزند تاج‌الدین‌ حسن‌ اصفهانی‌ استاد معقول‌ و منقول‌ بودند. از فاضل‌ هندی‌ مؤلف‌ کتاب‌ عالی‌ در فقه‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) به‌ کشاف‌ اللثام‌ تعبیر می‌کنند.
شیخ‌ جعفر کاشف‌ الغطا گفته‌ بود: «اگر کشف‌ اللثام‌ را ندیده‌ بودم‌، باور نداشتم‌ که‌ در اولاد اعاجم‌ فقیه‌ به‌ وجود آید.» به‌ هر حال‌، جلد اول‌ منتخبات‌ فلسفی‌ را بعد از مجموعه‌ی‌ آثار چاپ‌ نشده‌ی‌ حکیم‌ سبزواری‌ به‌ انضمام‌ قمست‌ فرانسوی‌، چاپ‌ و منتشر نمود. به‌ نظرم‌ می‌آید که‌ حدود چهل‌ کتاب‌ و رساله‌ از 1340 خورشیدی‌ تا 1361 هجری‌ شمسی‌ چاپ‌ و منتشر نموده‌ام‌.
اصول‌ المعارف‌ محقق‌ فیض‌ و رسائل‌ فلسفی‌ ملاصدرا، المسائل‌ القدسیه‌ و اجوبة‌ المسائل‌ متشابهات‌ القرآن‌ نیز از آثاریست‌ که‌ با مقدمه‌ی‌ مفصل‌ جزء انتشارات‌ دانشکده‌ی‌ الهیات‌ در دسترس‌ اهل‌ ذوق‌ قرار گرفت‌.
بهترین‌ اثری‌ که‌ در این‌ اواخر منتشر کردم‌، مشارق‌ الدراری‌، شرح‌ سعیدالدین‌ سعید فرغانی‌ است‌ بر تائیه‌ ابن‌فارض‌ که‌ از حیث‌ اشتمال‌ بر امهات‌ قواعد عرفانی‌ و فروعات‌ متفرقه‌ بر این‌ اصول‌ نظیر ندارد.
این‌ کتاب‌ تقریر درس‌ شیخ‌ کبیر قونوی‌ است‌ که‌ از قرار مقدمه‌ای‌ که‌ به‌ قلم‌ مبارک‌ خود بر این‌ شرح‌ نوشته‌، ابیات‌ تائیه‌ را در دیار مصر و شام‌ و روم‌ برای‌ جمعی‌ از اعاظم‌ تلامیذ خود شرح‌ می‌نموده‌ و شاگردان‌ بیانات‌ استاد را می‌نوشتند. قونوی‌ تقریرات‌ فرغانی‌ را پسندید و بر آن‌ مقدمه‌ نوشت‌. فرغانی‌ از خود نیز مایه‌ گذشته‌ است‌.
تائیه‌ی‌ ابن‌فارض‌ در اطوار نبوت‌ و ولایت‌ محمدیه‌ و علویه‌ و دیگر وارثان‌ ولایت‌ محمدیه‌ یعنی‌ ائمه‌ی‌ طاهرین‌، نظیر ندارد. در عالم‌ اسلام‌ به‌ تصریح‌ اهل‌ فن‌ هیچ‌ اثر منظوم‌ دارای‌ عظمت‌ تائیه‌ نمی‌باشد. بلکه‌ مراتب‌ ولایت‌ را بدان‌ مضبوطی‌ و نظم‌ خاص‌ احدی‌ بیان‌ نکرده‌، در آن‌ شور و حال‌ غریبی‌ دیده‌ می‌شود.
حقیر اولین‌ و بهترین‌ و عمیق‌ترین‌ شرح‌ ابن‌ عربی‌ را با نسخ‌ متعدد مقابله‌ و برای‌ چاپ‌ مهیا کردم‌. شرح‌ مذکور تألیف‌ مؤیدالدین‌ جندی‌ از تلامیذ قونوی‌ است‌. از این‌ کتاب‌ سیصد و پنجاه‌ صفحه‌ چاپ‌ شده‌ بود که‌ بنده‌ به‌ شدت‌ بیمار شدم‌ و دوست‌ دانشمندم‌ جناب‌ آقای‌ دکتر ابراهیم‌ دینانی‌ استاد فعلی‌ دانشگاه‌ تهران‌ بقیه‌ی‌ کتاب‌ را که‌ در مطبعه‌ بود، زیر نظر گرفت‌ و چاپ‌ کرد.
نسخ‌ کتاب‌ مذکور تمام‌ شده‌ است‌ و در نظر دارم‌ آن‌ را با دقت‌ تصحیح‌ و با مقدمه‌ای‌ مفصل‌ در نحوه‌ی‌ تأثیر او بر دیگر شارحان‌ فصوص‌ و نحوه‌ی‌ تلقی‌ عرفای‌ قبل‌ از ابن‌ عربی‌ درباه‌ی‌ وحدت‌ وجود در دست‌ دارم‌ که‌ به‌ عنوان‌ رد بر تهافت‌ غزالی‌ به‌ رشته‌ی‌ تحریر می‌آورم‌ و در همین‌ اثر، تمام‌ مطالب‌ ابواب‌ الهدی‌ اثر مرحوم‌ آقا میرزامهدی‌ اصفهانی‌ را مورد نقد و بررسی‌ قرار می‌دهم‌.
شایان‌ گفتن‌ است‌ که‌ استاد در سال‌ 83 دارفانی‌ را وداع‌ گفت‌ و اهل‌ حکمت‌ را، جریحه‌دار ساخت‌.

منبع : سایت کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت

کد مطلب: 300

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۲۱
مدیر سایت

زاد و زندگی‌
عبدالرحمن‌ جامی‌ (817/1414-898/1492) شاعر مشهور و دانشمند بزرگ‌ از پیروان‌ ابن‌عربی‌ بود. کتاب‌ وی‌ لوایح‌ بیانی‌ از مذهب‌ وحدت‌ وجود است‌. وی‌ در مقدمه‌ بیان‌ می‌کند که‌ این‌ مذهب‌ نتیجه‌ی‌ مواجید صوفیانه‌ی‌ چندین‌ عارف‌ بزرگ‌ است‌، ولی‌ نقش‌ او صرفاً نقش‌ یک‌ شارح‌ و مفسر است‌، زیرا هیچ‌گونه‌ مواجید صوفیانه‌ نیافته‌ و تجربه‌ نکرده‌ است‌. وی‌ تنها آنچه‌ را که‌ دیگران‌ تجربه‌ کرده‌اند مستقیماً به‌ عبارت‌ درآورده‌ است‌

آرای‌ جامی‌
بیان‌ او از این‌ نظریه‌ با تعریف‌ منطقی‌ واژه‌ «وجود» دنبال‌ می‌شود. وجود (یا هستی‌) گاهی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مفهوم‌ کلی‌ به‌ کار می‌رود که‌ در منطق‌ آن‌ را «معقول‌ ثانی‌» می‌نامند و هیچ‌گونه‌ تقرر عَینیِ مُماثِل‌ با آن‌ (مفهوم‌) ندارد و تنها خود را در ذهن‌ به‌ ماهیت‌ یک‌ شی‌ء پیوند می‌کند. (1) با درنظر گرفتن‌ وجود در این‌ معنی‌، منتقدان‌ چندی‌ درباره‌ی‌ بیان‌ ابن‌عربی‌ که‌ می‌گوید خدا وجود مطلق‌ است‌ اشکال‌ وارد کرده‌اند. به‌ نظر آنان‌، وجود مجردی‌ را که‌ هیچ‌گونه‌ واقعیت‌ (یا تقرّر) عینی‌ ندارد نمی‌توان‌ گفت‌ که‌ منشأ واقعیت‌ خارجی‌ باشد. بنابراین‌، جامی‌ می‌کوشد با گفتن‌ این‌ نکته‌ که‌ وجود یا هستی‌ معنای‌ دیگری‌ دارد، از ابن‌عربی‌ دفاع‌ کند. زمانی‌ که‌ وحدت‌ وجودیان‌ واژه‌ی‌ «وجود» را به‌کار می‌برند به‌ واقعیت‌ (یا حقیقتی‌) اشاره‌ می‌کنند که‌ ذاتاً وجود دارد، و هستی‌ موجودات‌ دیگر مبتنی‌ بر وجود اوست‌. در حقیقت‌ هیچ‌ چیزی‌ جز او وجود ندارد، و همه‌ی‌ موجودات‌ عینی‌ حالات‌ او هستند. ولی‌ به‌ نظر جامی‌ درستی‌ این‌ بیان‌ به‌ اندازه‌یی‌ که‌ از طریق‌ وجدان‌ و اشراق‌ نوسان‌ می‌یابد، از طریق‌ عقل‌ نمی‌یابد. وجود مطلق‌ خدا خوانده‌ می‌شود که‌ منشأ موجودات‌ و در همان‌ حال‌ برتر از هرگونه‌ کثرت‌ است‌. او از همه‌ی‌ تجلیات‌ و مظاهر برتر است‌ و ناشناختنی‌

ذات‌ صرف‌ و بسیط‌ هیچ‌گونه‌ تعینات‌ ندارد و برتر از تقسیمات‌ اسماء، صفات‌ و نسبتهاست‌. تنها زمانی‌ که‌ این‌ ذات‌ به‌ مرحله‌ی‌ تجلی‌ می‌آید صفاتی‌ مانند علم‌، نور، و وجود ظهور می‌یابند. ذات‌ برتر از همه‌ی‌ تعینات‌ است‌ ولی‌ تنها زمانی‌ که‌ خدا از طریق‌ عقل‌ محدود انسانی‌ لحاظ‌ شود، گویند او دارای‌ صفات‌ است‌.
جامی‌ به‌ پیروی‌ از ابن‌عربی‌ نظریه‌ی‌ صفات‌ اشاعره‌ را که‌ بنابر آن‌ صفات‌ در ذات‌ خدا موجودند و با آن‌ مساوق‌اند و در عین‌ حال‌ نه‌ با او مماثلند و نه‌ مخالف‌، رد می‌کند. در لایحه‌ی‌ پانزدهم‌ بیان‌ می‌دارد که‌ صفات‌ در ذهن‌ غیر از ذات‌ است‌، ولی‌ در عین‌ و عالم‌ خارج‌ با او مماثل‌ است‌ (صفات‌ عین‌ ذات‌ هستند). خدا به‌ صفت‌ علم‌ عالم‌ است‌، به‌ صفت‌ قدرت‌ قادر است‌، به‌ صفت‌ اراده‌ فعال‌ است‌، و بر این‌ قیاس‌. شکی‌ نیست‌ که‌ چون‌ صفات‌ با توجه‌ به‌ محتوای‌ آنها با همدیگر اختلاف‌ دارند، همین‌طور با ذات‌ نیز اختلاف‌ دارند. ولی‌ در عالم‌ واقع‌ همه‌ با ذات‌ مماثل‌اند بدین‌ معنی‌ که‌ در ذات‌ او هیچ‌گونه‌ کثرت‌ هستی‌ وجود ندارد

حقیقت‌ غایی‌ یعنی‌ خدا مأخذ همه‌ چیز است‌. او چنان‌ واحدی‌ است‌ که‌ کثرت‌ او را متأثر نمی‌تواند بکند. ولی‌ چون‌ او خود را در صور و شئون‌ کثرت‌ متجلی‌ می‌سازد، به‌ نظر کثیر می‌رسد. با این‌ همه‌، این‌ تقسیمات‌ واحد و کثیر تنها ذهنی‌ است‌. خدا و عالم‌ دو جنبه‌ از یک‌ حقیقت‌اند. «عالم‌ ظهور خارجی‌ خداست‌ و خدا (حقیقت‌) باطنی‌ عالم‌ است‌. پیش‌ از تجلی‌ عالم‌ خدا بود، و خدا پس‌ از تجلی‌ با عالم‌ مماثل‌ است‌.» 

در واقع‌، حقیقت‌ یکی‌ است‌، و جنبه‌های‌ دو گانه‌ی‌ خدا و عالم‌ تنها راههای‌ نگرش‌ ما در آن‌ است‌.» 

طبیعت‌ اشیاء در عالم‌ در ارتباط‌ با مطلق‌ مانند حالاتی‌ است‌ که‌ جامی‌ به‌ تبعیت‌ از ابن‌عربی‌ شئون‌ می‌خواند، که‌ به‌ خودی‌ خود وجود و عینیت‌ ندارد و تنها نُعوتِ وجودِ واحدند. این‌ شئون‌ در مطلق‌ منطوی‌اند، همچنان‌ که‌ کیفیات‌ در جوهری‌ حلول‌ می‌کنند یا مانند لاحقی‌ است‌ از سابقی‌ - مانند نیم‌، یک‌ سوم‌، یک‌ چهارم‌ و اعداد کسری‌ دیگر که‌ به‌ عدد صحیح‌ مربوطند؛ این‌ اعداد کسری‌ بالقوه‌ در عدد صحیح‌ داخل‌اند و تنها زمانی‌ که‌ تکرار می‌شوند صریح‌ و جَلّی‌ می‌شوند. روشن‌ است‌ که‌ مفهوم‌ خلقت‌ چنان‌ که‌ عامه‌ آن‌ را درمی‌یابند نامربوط‌ و خطاست‌. خلقت‌ به‌ معنی‌ کلامی‌ آن‌ فعلیت‌پذیری‌ قوای‌ مکنونه‌ی‌ خالق‌ نیست‌، بلکه‌ عبارت‌ از تولد افرادی‌ و اشیائی‌ است‌ که‌، هر چند هستی‌ خود را از این‌ مأخذ می‌یابند، با این‌ همه‌ تا حدودی‌ از عدم‌ تَعیُّن‌ و اختیار برخوردارند. به‌ نظر جامی‌ خالق‌ و مخلوقات‌ دو جنبه‌ از یک‌ حقیقت‌ است‌

این‌ تعیُّن‌ ذهنی‌، از لحاظ‌ جامی‌، دو مرتبه‌ دارد. در مرتبه‌ی‌ نخستین‌ که‌ مرتبه‌ی‌ علمی‌ خوانده‌ می‌شود، این‌ موجودات‌ در علم‌ الهی‌، به‌ صورت‌ اعیان‌ ثابته‌ ظاهر می‌شوند. در مرتبه‌ی‌ دوم‌ که‌ آن‌ را مرتبه‌ی‌ عین‌ یا مرتبه‌ی‌ جهان‌ مادی‌ می‌خوانند، (موجودات‌) صفات‌ و خواص‌ وجود عینی‌ (خارجی‌) را کسب‌ می‌کنند. «حاصل‌ آنکه‌، در جهان‌ خارجی‌ جز یک‌ حقیقت‌ وجود ندارد که‌ به‌ حساب‌ ملبس‌شدن‌ به‌ شئون‌ و صفات‌ مختلف‌ کثیر و متعدد به‌ نظر می‌آیند.» 

حق‌، به‌ عنوان‌ ذات‌ در فراسوی‌ همه‌ی‌ معرفت‌ (بشری‌) است‌، نه‌ وحی‌ و نه‌ عقل‌ می‌تواند کسی‌ را در فهم‌ آن‌ یاری‌ بکند. هیچ‌ ولّیِ عارف‌ نمی‌تواند ادعا بکند که‌ قادر است‌ او را بدین‌ صفت‌ تجربه‌ کند. «برترین‌ تعین‌ او فقدان‌ همه‌ی‌ تعینات‌ است‌ و پایان‌ همه‌ی‌ معرفت‌ درباره‌ی‌ او حیرانی‌ است‌نخستین‌ مرتبه‌ی‌ هبوط‌ احدیت‌ است‌ که‌ یک‌ وحدت‌ ساده‌ و عاری‌ از همه‌ی‌ شئون‌ و روابط‌ است‌. وقتی‌ (وجود) با این‌ شئون‌ محدود و مشروط‌ گشت‌ آن‌ را واحدیت‌ خوانند که‌ در آنجا حق‌ به‌ وسیله‌ی‌ تجلی‌ جز آن‌ تعین‌ می‌یابد. در این‌ مرتبه‌ است‌ که‌ او صفات‌ خالق‌ و حافظ‌ به‌ خود می‌گیرد و با حیات‌، علم‌ و اراده‌ مشخص‌ می‌گردد. نیز درست‌ در همین‌ مرتبه‌ است‌ که‌ موجودات‌ نخستین‌ بار به‌ عنوان‌ اعیان‌ علم‌ الهی‌، در ذهن‌ او ظاهر می‌شوند، ولی‌ مایه‌ی‌ کثرت‌ در واحد نمی‌شوند. در یک‌ مرتبه‌ی‌ بعدی‌ این‌ اعیان‌ علم‌ الهی‌ جامه‌ی‌ هستی‌ می‌پوشند و تکثر می‌یابند. همه‌ی‌ آنها در مراتب‌ مختلف‌ برخی‌ از اسماء و صفات‌ را متجلی‌ می‌سازند. انسانهای‌ کامل‌ مانند انبیا به‌ تنهایی‌ همه‌ی‌ این‌ اسماء و صفات‌ را منعکس‌ می‌سازند. ولی‌ علی‌رغم‌ همه‌ی‌ این‌ تجلیات‌ و انشاقهای‌ واحد در کثرت‌، وحدت‌ همچنان‌ دست‌ نخورده‌ باقی‌ می‌ماند. این‌ امر در ذات‌ یا صفات‌ هیچ‌ تغییری‌ پدید نمی‌آورد. «هر چند نور آفتاب‌ در یک‌ زمان‌، روشن‌ و تیره‌ هر دو را روشن‌ می‌گرداند با این‌ همه‌ تغییری‌ در صفای‌ نور آن‌ پدید نمی‌آید

اگر یک‌ ذات‌ در همه‌ی‌ موجودات‌ مندمج‌ شده‌ است‌، حضور او در آنها به‌ این‌ معنی‌ نیست‌ که‌ همه‌ی‌ اشیاء از این‌ نظر برابرند. زیرا بر پایه‌ی‌ نیروی‌ پذیرندگی‌ هر یک‌ از این‌ اشیاء، اختلافاتی‌ در مراتب‌ وجود دارد. شکی‌ نیست‌ که‌ خدا و عالم‌ دو جنبه‌ از حق‌ است‌. با این‌ همه‌ خدا خداست‌ و عالَم‌ عالَم‌. «هر مرتبه‌یی‌ از وجود بنا بر منزلت‌ آن‌ متعین‌ شده‌ است‌. اگر این‌ اختلاف‌ را نادیده‌ بینگاری‌ کافر شوی‌.» 

جامی‌ در اخلاق‌، سنت‌ مرسوم‌ وحدت‌ وجودی‌ را دنبال‌ می‌کند و از مذهب‌ جبر مطلق‌ دفاع‌ می‌کند. چون‌ خدا ذات‌ یا جوهر همه‌ی‌ اشیاء و جنبه‌ی‌ باطنی‌ عالم‌ است‌، همه‌ی‌ افعالی‌ که‌ معمولاً به‌ انسان‌ نسبت‌ داده‌ می‌شود، در حقیقت‌ بهتر است‌ که‌ به‌ حق‌ نسبت‌ داده‌ شود. ولی‌ اگر انسان‌ این‌ چنین‌ مجبور است‌، مسئله‌ی‌ شر چه‌ می‌شود؟ جامی‌ در اینجا بار دیگر از ابن‌عربی‌ پیروی‌ می‌کند. او می‌گوید این‌ درست‌ است‌ که‌ همه‌ی‌ افعال‌ آدمیان‌ از آن‌ خداست‌، با این‌ همه‌ برای‌ ما سزوار نیست‌ شر (و گناه‌) را به‌ خدا نسبت‌ دهیم‌. (2) زیرا وجود از آن‌ حیث‌ که‌ وجود است‌ خیر مطلق‌ است‌. بنابراین‌ به‌ نظر او شر محتوای‌ مُحقَّقی‌ ندارد و امری‌ عدمی‌ است‌، (3) و تنها برخی‌ چیزها را که‌ باید می‌داشت‌ فاقد است‌. برای‌ مثال‌، سرما را درنظر بگیرید. چیزی‌ به‌ عنوان‌ شر در آن‌ وجود ندارد ولی‌ در ارتباط‌ با میوه‌ها که‌ از رسیدن‌ آنها جلوگیری‌ می‌کند شر به‌ حساب‌ می‌آید.
هدف‌ نهایی‌ انسان‌ تنها نباید فنا یعنی‌ به‌ یکسو نهادن‌ آگاهی‌ باشد، بلکه‌ فنا فنا باید باشد، یعنی‌ به‌ یکسو نهادن‌ شعور به‌ اینکه‌ به‌ حال‌ فناء رسیده‌ است‌. در همین‌ مرتبه‌، فرد نه‌ تنها شعور ذات‌ (خود آگاهی‌) خویش‌ را از دست‌ می‌دهد، بلکه‌ آگاهی‌ از «ناخودآگاهی‌ خود» را نیز از دست‌ می‌دهد. پس‌ از این‌، به‌ نظر جامی‌، ایمان‌، دین‌، عقیده‌ یا کشف‌ (معرفت‌ و مواجید صوفیانه‌) همه‌ بی‌معنی‌ می‌شوند. (4)

پانوشتها
1. از این‌ بیان‌ برمی‌آید که‌ جامی‌ مانند بسیاری‌ از عرفا به‌ اصالت‌ ماهیت‌ قائل‌ است‌. ـ م‌.
2. گناه‌ اگر چه‌ نبود اختیار ما حافظ‌ / تو در طریق‌ ادب‌ باش‌ و گو گناه‌ من‌ است‌. - م‌.
3. به‌ تعبیر حکمای‌ اسلامی‌ «الشرورُ أعدامٌ». - م‌.
4. م‌.م‌. شریف‌، تاریخ‌ فلسفه‌ در اسلام‌ ، تهران‌، نشر جهاد دانشگاهی‌، 1376، جلد دوم‌، ص‌ص‌ 390-370.

منبع : سایت کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۰۴
مدیر سایت

شیخ‌ محمود شبستری‌

زاد و زندگی‌
محمود شبستری‌، منسوب‌ به‌ شبستر، دیهی‌ نزدیک‌ تبریز در آذربایجان‌، حدود اواسط‌ سده‌ی‌ هفتم‌/ سیزدهم‌ از مادرزاد و حدود سال‌ 720/1320 درگذشت‌. از زندگانی‌ او اطلاع‌ اندکی‌ در دست‌ است‌. گلشن‌ راز او بیان‌ شاعرانه‌یی‌ است‌ از مذهب‌ وحدت‌ وجود. این‌ کتاب‌ به‌ سال‌ 710/1311 در پاسخ‌ به‌ سؤالاتی‌ که‌ امیرحسینی‌ درباب‌ حکمت‌ صوفیانه‌ از خراسان‌ برای‌ او فرستاده‌ بود نوشته‌ شده‌ است‌.
بیان‌ مذهب‌ وحدت‌ وجود این‌ کتاب‌ به‌ آنچه‌ ابن‌عربی‌ (638 ه‌.ق‌.) قبلاً گفته‌ بود چیزی‌ نمی‌افزاید. با این‌ همه‌، محمود این‌ مطلب‌ را از استاد روحانی‌ خویش‌ بسیار روشن‌تر و دقیق‌تر بیان‌ کرده‌ است‌. او می‌گوید: وجود به‌ تعریف‌ اوّلیه‌ عبارت‌ است‌ از موجود، و عدم‌ عبارت‌ از معدوم‌. دردار وجود چیزی‌ جز واحد نیست‌. ممکن‌ و واجب‌ هرگز جدا نبوده‌اند؛ آنها از ازل‌ یکی‌ بوده‌اند. اگر به‌ یک‌ رویِ واحد بنگری‌، واحد است‌ و اگر به‌ روی‌ دیگر آن‌ بنگری‌، وجود متکثر می‌شود - تنها فرق‌ در این‌ است‌ که‌ جنبه‌یی‌ وحدت‌ واقعی‌ است‌، و حال‌ آنکه‌ جنبه‌یی‌ کثرت‌ خیالی‌ است‌. حقیقت‌ یکی‌ است‌ ولی‌ اسامی‌ آن‌ گوناگون‌ است‌، و همین‌ کثرت‌ است‌ که‌ مایه‌یی‌ تعدد می‌شود.
این‌ چنین‌ ذاتی‌ در فراسوی‌ معرفت‌ و فهم‌ ماست‌. ولی‌، به‌ نظر شبستری‌، این‌ ناتوانیِ ما در معرفت‌ ذاتِ خدا از قربِ او به‌ ما سرچشمه‌ می‌گیرد. ذات‌، به‌ عنوان‌ نور مطلق‌ به‌ چشم‌ ما همچنان‌ نادیدنی‌ است‌ که‌ عدم‌ که‌ ظلمت‌ مطلق‌ است‌. هیچ‌کس‌ مستقیماً نمی‌تواند به‌ آفتاب‌ بنگرد. ولی‌ آن‌ را به‌ نحوی‌ که‌ در آب‌ منعکس‌ شده‌ باشد می‌توان‌ دید. عدم‌ نسبی‌ همچون‌ آب‌ است‌. و به‌ منزله‌یی‌ مِرآتی‌ است‌ از نور مطلق‌ که‌ پرتو حق‌ در آن‌ تابیده‌ باشد. این‌ عدم‌ نسبی‌ همان‌ عین‌ ثابته‌ در نظام‌ ابن‌عربی‌ است‌، که‌ نور الهی‌ را بنا بر استعدادات‌ طبیعی‌ خود منعکس‌ می‌سازد. نور الهی‌ به‌ عنوانِ نوری‌ صرف‌ کنزی‌ مخفی‌ بود، ولی‌ آن‌گاه‌ که‌ در مرآت‌ منعکس‌ شد، خِزانه‌ ظاهر شد. ولی‌ در این‌ جریان‌، ذات‌ هم‌ که‌ واحد بود متکثر شد

شبستری‌، پس‌ از آن‌، صدورِ واحد را به‌ شیوه‌ی‌ ابن‌عربی‌ بیان‌ می‌کند. نخستین‌ صادر از ذاتْ عقل‌ کلی‌ است‌ که‌ مرحله‌ی‌ / حدیت‌ است‌؛ دومین‌ صادر نفس‌ کلی‌ است‌. پس‌ از آن‌ عرش‌، کرسی‌، افلاک‌ سبعه‌ی‌ آسمانی‌، عناصر اربعه‌، موالید ثلاثه‌، یعنی‌ معادن‌ و نباتات‌، و حیوانات‌، می‌آید. آخرین‌ صادر در این‌ رشته‌ انسان‌ است‌ که‌ او غایتِ آفرینش‌ است‌. اگر چه‌ انسان‌ موقّتاً در این‌ رشته‌ آخرین‌ است‌ ولی‌ منطقاً نخستین‌ است‌، همان‌ طور که‌ درخت‌ بالقوه‌ مقدم‌ بر تخم‌ است‌. همه‌ی‌ موجودات‌ برای‌ او آفریده‌ شده‌ در حالی‌ که‌ او به‌ عنوان‌ والاترین‌ صادر یا مظهر الهی‌ برای‌ خودش‌ آفریده‌ شده‌ است‌. وی‌ خداوند چند عنصرِ پست‌ و حقیر است‌، ولی‌ با این‌ همه‌ وجود این‌ عَناصِر برای‌ تکامل‌ اخلاقی‌ او اساسی‌ است‌. آینه‌ برای‌ اینکه‌ قادر به‌ منعکس‌ کردن‌ اشیاء باشد، باید یک‌ روی‌ آن‌ یکسره‌ سیاه‌ باشد. اگر این‌ آینه‌ همه‌ شفاف‌ و بلورین‌ بود دیگر به‌ عنوان‌ آینه‌ به‌ کار نمی‌رفت‌.
]
چو پشت‌ آینه‌ باشد مکدّر نماید روی‌ شخص‌ از روی‌ دیگر

چون‌ انسان‌ هدف‌ غایی‌ خلقت‌ است‌، همه‌ی‌ اشیاء چنان‌ ساخته‌ شده‌اند که‌ از او فرمان‌ ببرند. همه‌ی‌ اسماء گوناگون‌ الهی‌ هستند، ولی‌ آدمی‌ چون‌ انعکاس‌ مُسمّی‌ است‌، همه‌ی‌ اسماء را در باطن‌ خویش‌ گرد می‌آورد؛ از این‌ روی‌، همه‌ی‌ آفرینش‌ در باطن‌ اوست‌. او شگفت‌ترین‌ آفریده‌ی‌ پروردگار است‌ و همه‌ چیز خود را مرهون‌ اوست‌؛ همه‌ی‌ قدرت‌، معرفت‌، و اراده‌ی‌ او از آنِ پروردگار است‌

از نظر شبستری‌، عقل‌ بالَمرّه‌ معطَّل‌ است‌. راه‌ عقل‌ راهی‌ دراز، پر پیچ‌ و خم‌، و دشوار است‌. حکیم‌ فلسفی‌ مانند احولی‌ است‌ که‌ همه‌ جا را دو می‌بیند. (1) او کار خود را با ادراک‌ اعیان‌ مادی‌ به‌ عنوان‌ حقایق‌ می‌آغازد. بر این‌ اساس‌ بر وجود واجب‌ استدلال‌ می‌کند و آن‌ را از وجود ممکن‌ جدا و بیگانه‌ می‌پندارد. (2) شبستری‌ بر پایه‌ی‌ یک‌ رشته‌ استدلالهایِ پیوسته‌ی‌ علت‌ و معلولی‌ اظهار می‌کند که‌ وجود واجب‌ علّة‌ العلل‌ جریان‌ آفرینش‌ است‌. فرآیندِ استدلال‌ به‌ کلی‌ پیش‌ او باطل‌ است‌. امکان‌ معرفت‌ خدا از راه‌ مقوله‌ی‌ امکان‌ مقدور نیست‌ زیرا امکان‌ نسبتی‌ با واجب‌ ندارد «و آن‌ مانند این‌ است‌ که‌ شخص‌ بخواهد خورشید تابان‌ را به‌ کمک‌ نورِ شمعی‌ لرزان‌ کشف‌ کند.» (3) لذا بهترین‌ شیوه‌ این‌ است‌ که‌ استدلال‌ عقلی‌ را رها کنند و به‌ وادی‌ عرفان‌ در آیند.
]
در آ در وادیِ اَیْمن‌ که‌ ناگاه‌ درختی‌ گویدت‌ «اِنّی‌ اَنَا اللّه‌» [
دانشی‌ که‌ از طریق‌ دلیل‌ بحثی‌ به‌ دست‌ آید شخص‌ را به‌ خواب‌ می‌کشد، حال‌ آنکه‌ عرفان‌ او را از خواب‌ بیدار می‌کند. شخص‌ باید چون‌ ابراهیم‌ به‌ فراسویِ الوهیتِ ستارگان‌، خوشید، و ماه‌ برود که‌ به‌ نظر وی‌ به‌ ترتیب‌ مظاهر ادراک‌ حسی‌، تخیل‌، و عقل‌ نورانی‌ هستند

]
خلیل‌ آسا برو حق‌ را طلب‌ کن‌ شبی‌ را روز و روزی‌ را به‌ شب‌ کن‌
ستاره‌ با مه‌ و خورشید اکبر بود حس‌ و خیال‌ و عقل‌ انور [
در سؤال‌ ششم‌ گلشن‌ راز شیخ‌ صریحاً سودمندی‌ عقل‌ را در طلب‌ عارفانه‌ی‌ حق‌ رد می‌کند. او معتقد است‌ که‌ «راهی‌ است‌ وَراءِ طورِ عقل‌» که‌ به‌ واسطه‌ی‌ آن‌ شخصی‌ می‌تواند راز حقیقت‌ را بداند. این‌ نیروی‌ ذوقی‌ آدمی‌ در باطن‌ او همچون‌ آتش‌ در دل‌ سنگ‌ نهان‌ است‌، و چون‌ این‌ آتش‌ درگیرد، همه‌ عالم‌ تابناک‌ و روشن‌ گردد

]
ورای‌ عقل‌ طوری‌ دارد انسان‌ که‌ بشناسد بدان‌ اسرار پنهان‌
بسان‌ آتش‌ اندر سنگ‌ و آهن‌ نهاده‌ست‌ ایزد اندر جان‌ و در تن‌...
چو برهم‌ اوفتد آن‌ سنگ‌ و آهن‌ زنورش‌ هر دو عالم‌ گشت‌ روشن‌ [
در سؤال‌ دهم‌ وقتی‌ از اعتبار علم‌ بحث‌ می‌کند می‌گوید که‌ منظورش‌ از معرفت‌ وسیله‌یی‌ نیست‌ که‌ مردمان‌ با آن‌ نیرو و حرمت‌ دنیوی‌ به‌ دست‌ می‌آورند؛ زیرا این‌ با روح‌ عارف‌ راستین‌ منافات‌ دارد. دانش‌ تنها زمانی‌ سودمند است‌ که‌ آدمی‌ را به‌ کار درست‌ رهبری‌ کند، کاری‌ که‌ از دل‌ سرچشمه‌ بگیرد. (4) همین‌طور شبستری‌ مطالعه‌ی‌ هر دو ریشه‌ی‌ معرفت‌ که‌ در قرآن‌ به‌ آنها اشارت‌ رفته‌ - جهان‌ بیرون‌ (آفاق‌) و جهان‌ درون‌ یا خودآگاهی‌ (= انفس‌) را سفارش‌ می‌کند. ولی‌ عملاً تحقیق‌ عارفان‌ در جهان‌ درون‌ همواره‌ آنان‌ را بدان‌ جا کشانیده‌ است‌ که‌ تأکید ورزند جهان‌ بیرون‌ و همی‌ و خیالی‌ بیش‌ نیست‌

بیانی‌ که‌ شبستری‌ از صفات‌ اخلاقی‌ به‌ دست‌ می‌دهد بازگویی‌ صِرف‌ نظریات‌ افلاطونی‌ و ارسطویی‌ است‌. حکمت‌، عفت‌، شجاعت‌ و عدالت‌، فضایل‌ اخلاقی‌ عمده‌ هستند. (5) او به‌ اجمال‌ اصل‌ ارسطویی‌ وسط‌ را مورد بحث‌ قرار می‌دهد. بهشت‌، حاصل‌ پیروی‌ از همین‌ راه‌ میانه‌ است‌، و حال‌ آنکه‌ اختیار هر یک‌ از (طریق‌) افراط‌ و تفریط‌ به‌ دوزخ‌ می‌انجامد

]
همه‌ اخلاق‌ نیکو در میانه‌ است‌ که‌ از افراط‌ و تفریطش‌ کرانه‌ است‌
میانه‌ چون‌ صراط‌ المستقیم‌ است‌ زهر دو جانبش‌ قعر جحیم‌ است‌ [
وقتی‌ تهذیب‌ اخلاق‌ دست‌ دهد، انسان‌ نور الهی‌ (یا تجلی‌) را دریافت‌ می‌کند که‌ روح‌ او را منور ساخته‌ به‌ والاترین‌ مدارجش‌ می‌رساند. انبیا و اولیا در زمره‌ی‌ کسانی‌ هستند که‌ ارواحشان‌ صافی‌ گشته‌ است‌.
]
چو آب‌ و گل‌ شود یکباره‌ صافی‌ رسد از حق‌ بدو روح‌ اضافی‌
چو باید تسویه‌ اجزای‌ ارکان‌ در او گیرد فروغ‌ عالم‌ جان‌ [
تجلی‌ الهی‌ تنها در اشیاءِ نیک‌ نیست‌ بلکه‌ در اشیائی‌ هم‌ که‌ ما در اصطلاح‌ مرسوم‌ بد می‌نامیم‌ تجلی‌ هست‌. چون‌ خدا تنها وجود موجود است‌ و تنها علت‌ همه‌ی‌ اشیاء، لذا همه‌ی‌ اشیاء بدون‌ استثناء نور او را ظاهر می‌سازند. وضع‌ منطقی‌ وحدت‌ وجود چنان‌ است‌ که‌ خوب‌ و بد همه‌ یکسانند و همه‌ مظاهر خدا هستند و همه‌ پایگاهی‌ مساوی‌ دارند. اما وقتی‌ به‌ عقاید متداول‌ مرسوم‌ نظر می‌افکنیم‌، میان‌ آنها فرق‌ می‌نهیم‌، و خیر را به‌ خدا و شر را به‌ شیطان‌ نسبت‌ می‌دهیم‌

]
مؤثر حق‌شناس‌ اندر همه‌ جای‌ ز حد خویشتن‌ بیرون‌ منه‌ پای‌
حق‌ اندر کسوت‌ حق‌ دین‌ حق‌دان‌ حق‌اندر باطل‌ آمد کار شیطان‌ [
شبستری‌ مانند همه‌ی‌ وحدت‌ وجودیان‌ یکسره‌ جبری‌ مذهب‌ است‌. او معتقد است‌ که‌ حسِّ - به‌ اصطلاح‌ - آزادی‌ که‌ انسان‌ مالک‌ آن‌ است‌، به‌ سبب‌ شعور او به‌ نفس‌ خویش‌ به‌ منزله‌ی‌ چیزی‌ جدا از خداست‌. انسان‌ طبیعةً امری‌ عدمی‌ یا نابود است‌، و از این‌ روی‌، معنایی‌ ندارد که‌ اختیاری‌ به‌ او نسبت‌ دهند. معتقدان‌ به‌ آزادی‌ اراده‌ گبرکان‌اند (6) که‌ میان‌ خدای‌ نیکی‌ و خدای‌ بدی‌ فرق‌ می‌نهند. نسبت‌ دادن‌ قدرت‌، اراده‌ و فعل‌ به‌ انسان‌ خطاست‌ و به‌ نظر او در این‌ باب‌ هم‌ معتزله‌ و هم‌ اشعریه‌ گمراه‌ شده‌اند - چه‌ گروه‌ اول‌ می‌گویند انسان‌ در انتخاب‌ خویش‌ اختیار دارد، و گروه‌ دوم‌ با نسبت‌ دادن‌ قوه‌ی‌ کسب‌ به‌ او او را مسئول‌ افعال‌ خویش‌ می‌سازند.
]
هر آن‌ کس‌ را که‌ مذهب‌ غیر جبر است‌ نبی‌ فرمود کاو مانند گبر است‌

به‌ نظر شبستری‌ انسان‌ را برای‌ انجام‌ دادن‌ مسئولیتهای‌ اخلاقی‌ نیافریده‌اند، بلکه‌ از آفرینش‌ او هدف‌ دیگری‌ در کار بوده‌ است‌، اما بیان‌ نمی‌دارد که‌ آن‌ هدف‌ دیگر کدام‌ است‌. با این‌ همه‌ لاهیجی‌ ] شیخ‌ محمد از عرفای‌ سده‌ی‌ نهم‌ [ شارح‌ او می‌افزاید که‌ مقصود این‌ بوده‌ است‌ که‌ وی‌ مانند آینه‌یی‌ بی‌زنگار مظهر ذات‌، صفات‌ و اسماء الهی‌ باشد. آیا می‌توانیم‌ آینه‌ را به‌ سبب‌ منعکس‌ کردن‌ اشیاء مختار و آزاد بنامیم‌؟ برای‌ هر یک‌ از ما افعال‌مان‌ از پیش‌ مقدر شده‌ است‌. افعال‌ الهی‌ تفحص‌ناپذیر و ناپرسیدنی‌ است‌. او می‌پرسد «آیا می‌توانی‌ تعلیل‌ کنی‌ که‌ چرا یک‌ انسان‌ محمد و دیگری‌ ابوجهل‌ زاییده‌ می‌شود؟» کرامتِ آدمی‌ در این‌ است‌ که‌ مجبور باشد نه‌ اینکه‌ از اختیار نصیبی‌ داشته‌ باشد

ولی‌ ] اگر چنین‌ است‌ [ چرا انسان‌ مسئول‌ اعمال‌ خویش‌ است‌؟ آیا این‌ بی‌عدالتی‌ نیست‌؟ شیخ‌ فکر می‌کند که‌ این‌ کار بی‌عدالتی‌ نیست‌ بلکه‌ برهانی‌ در تأیید قدرت‌ کامله‌ و اختیار خداست‌. وانگهی‌ هدف‌ از مکلف‌ ساختن‌ آدمی‌ برای‌ انجام‌ اعمالی‌ که‌ درباره‌ی‌ آنها از خود اختیاری‌ ندارد این‌ است‌ که‌ او را مجبور سازد تا این‌ عالم‌ را برای‌ همیشه‌ پسِ پشت‌ بیندازد، چه‌ او به‌ جوهر خویش‌ یا به‌ قوّه‌ی‌ طبیعی‌ خویش‌ قادر نیست‌ از صراط‌ المستقیم‌ پیروی‌ کند و به‌ قانون‌ الهی‌ یا شریعت‌ اطاعت‌ ورزد:
]
به‌ شرعت‌ زان‌ سبب‌ تکلیف‌ کردند که‌ از ذات‌ خودت‌ تعریف‌ کردند
چو از تکلیف‌ حق‌ عاجز شوی‌ تو به‌ یکبار از میان‌ بیرون‌ روی‌ تو [
مراتبی‌ که‌ فرد توسط‌ آنها به‌ مرحله‌ی‌ کمال‌ می‌رسد کدامند؟ به‌ نظر او، انسان‌ به‌ عنوان‌ اصل‌ و کمال‌ آفرینش‌ زاده‌ می‌شود، و پاک‌ترین‌ پاکان‌ و مهتر مهتران‌ است‌. ولی‌ به‌ سبب‌ افتادنش‌ به‌ خاکدان‌ این‌ جهانِ پدیداری‌، به‌ پست‌ترین‌ سطحها تنزل‌ می‌کند. مقام‌ او در این‌ مرحله‌ یکسره‌ مخالف‌ است‌ با مقام‌ وحدت‌. ولی‌ آدمی‌ بنا بر نوری‌ که‌ از طریق‌ قوای‌ ذوقی‌ یا استعداد عقلی‌ خود کسب‌ می‌کند، ضعف‌ خود را در می‌یابد و به‌ سلوکی‌ عکس‌ سیر اول‌ می‌پردازد، این‌ سلوک‌ از امکان‌ به‌ واجب‌، از کثرت‌ به‌ وحدت‌ و از شر به‌ خیر است‌

]
مسافر آن‌ بود کو بگذرد زود زخود صافی‌ شود چون‌ آتش‌ از دود
سلوکش‌ سیر کشفی‌ دان‌ ز امکان‌ سوی‌ واجب‌ به‌ ترک‌ شَین‌ و نقصان‌
به‌ عکس‌ سیر اول‌ در منازل‌ رود تا گردد او انسان‌ کامل‌ [
در این‌ سلوک‌ سه‌ مرحله‌ وجود دارد. نخستین‌ مرحله‌ را جذب‌ گویند. در اینجا نور الهی‌ از طریق‌ اعمال‌ و افعال‌ بنده‌ پرتو افشانی‌ می‌کند، و چنان‌ می‌شود که‌ صوفی‌ افعال‌ همه‌ی‌ اشیاء دیگر را خیالی‌ و واهی‌ می‌پندارد، هیچ‌ چیز جز خدا، مالک‌ قوه‌ی‌ فاعلی‌ نیست‌. در مرتبه‌ی‌ دوم‌ نور الهی‌ از طریق‌ صفات‌ الهی‌ تابان‌ می‌گردد، و بنابراین‌ صوفی‌ صفات‌ هر چیزی‌ را مندرج‌ در خدا فرض‌ می‌کند. مرحله‌ی‌ واپسین‌ زمانی‌ می‌آید که‌ صوفی‌ نور و کشف‌ را از عین‌ ذات‌ دریافت‌ و حقیقت‌ امور را رؤیت‌ می‌کند. برای‌ وی‌ هیچ‌ چیز جز او موجود نیست‌، و هستی‌ همه‌ی‌ اشیاء برآمده‌ از هستی‌ اوست‌. وقتی‌ صوفی‌ به‌ این‌ مرحله‌ می‌رسد، کامل‌ می‌گردد، و به‌ حال‌ وحدت‌ با پروردگار خویش‌ دست‌ می‌یابد «بدان‌ حد که‌ نه‌ فرشتگان‌ و نه‌ پیامبران‌ می‌توانند با او پهلو برنند و برابری‌ کنند. همه‌ی‌ دورگیتی‌ در نور دیده‌ می‌شود و انسان‌ به‌ مرحله‌یی‌ می‌رسد که‌ سلوک‌ خود را از آنجا آغاز کرده‌ بود».
]
رسد چون‌ نقطه‌ی‌ آخر به‌ اول‌ در آنجا نی‌ ملک‌ گنجد نه‌ مرسل‌

قانون‌ دین‌، یعنی‌ شریعت‌ و راه‌ و رسم‌ عارفان‌، یعنی‌ طریقت‌، و حقیقت‌ - همه‌ برای‌ ساختن‌ انسان‌ کامل‌ دست‌ به‌ دست‌ همدیگر داده‌اند. به‌ نظر شبستری‌ شریعت‌ به‌ منزله‌ی‌ پوست‌ در بادام‌ است‌. و آن‌ تا حدودی‌ سودمند است‌، وقتی‌ مرحله‌ کمال‌ رسید، پوست‌ بی‌فایده‌ می‌شود و بهتر است‌ که‌ دورش‌ بیندازند. با این‌ همه‌ یک‌ صوفی‌ کامل‌ به‌ شریعت‌ نیاز دارد - نه‌ برای‌ خودش‌ بلکه‌ برای‌ دیگران‌

شبستری‌ در بیان‌ ماهیت‌ ولایت‌ و نبوت‌ از شیوه‌ی‌ عمومی‌ نویسندگان‌ صوفی‌ پیروی‌ می‌کند. ولایت‌ مقوله‌یی‌ است‌ که‌ بیشتر از نبوت‌ عمومیت‌ دارد. در اصطلاح‌ و در نظر اول‌، اولیا و انبیا همه‌ اولیا هستند. در یک‌ صوفی‌ ولایت‌ پوشیده‌ است‌، در حالی‌ که‌ در نبی‌ این‌ حالت‌ پیداست‌. از لحاظ‌ شریعت‌، ولیّ تابع‌ نبیّ است‌، و با این‌ حال‌ او برترین‌ مقامات‌ را کسب‌ می‌کند، و در تحقق‌ اتحاد با پروردگار با او یکی‌ می‌شود. با رحلت‌ نبی‌اکرم‌ دور نخستین‌ ولایت‌، دوری‌ که‌ در آن‌ نبوت‌ و ولایت‌ هر دو در عالم‌ آشکار بوده‌ است‌، به‌ پایان‌ می‌آید. پس‌ از پیامبر خاتم‌، ولایت‌ ادامه‌ یافت‌ و دور جدیدی‌ آغاز به‌ تکوین‌ کرد. روزی‌ خاتم‌ اولیا ظهور خواهد کرد، و او ذروه‌ و کمال‌ ولایت‌ خواهد بود و با ظهور او دور هر دو عالم‌ به‌ پایان‌ خواهد رسید. او کل‌ خواهد بود، کلی‌ که‌ اولیای‌ سابق‌ همه‌ اجزای‌ او بوده‌اند. مانند «خاتم‌ انبیا»، وی‌ نیز مایه‌ی‌ برکت‌ همه‌ی‌ جهانیان‌ خواهد بود. او در آوردن‌ صلح‌ و امنیت‌ برای‌ مردم‌ کامیاب‌ خواهد بود؛ و عدل‌ و مساوات‌ حکومت‌ خواهد کرد. واژه‌ی‌ «خاتم‌» به‌ نظر ابن‌عربی‌ دلالت‌ بر صوفیی‌ که‌ با وجود او ولایت‌ به‌ پایان‌ خواهد آمد، نمی‌کند، ولی‌ از لحاظ‌ شبستری‌، خاتم‌ اولیا، مانند «خاتم‌ انبیا» ولایت‌ را برای‌ ابد به‌ پایان‌ خواهد برد. آخرین‌ اولیا «خاتمی‌» است‌ که‌ با (ظهور) او جهان‌ به‌ پایان‌ خواهد رسید:
]
نبی‌ چون‌ آفتاب‌ آمد ولی‌ ماه‌ مقابل‌ گردد اندر «لی‌ مع‌ الله‌
نبوت‌ در کمال‌ خویش‌ صافی‌ است‌ ولایت‌ اندر و پیدا نه‌، مخفی‌ است‌
ولایت‌ در ولی‌ پوشیده‌ باید ولی‌ اندر نبی‌ پیدا نماید
ولی‌ از پیروی‌ چون‌ همدم‌ آمد نبی‌ را در ولایت‌ محرم‌ آمد...
ولی‌ آنگه‌ رسد کارش‌ به‌ اتمام‌ که‌ تا آغاز گردد باز انجام‌ [
با این‌ همه‌، این‌ جهان‌ مادی‌ که‌ کانون‌ تجلی‌ حق‌ است‌ هرگز به‌ پایان‌ نتواند آمد، اگر بتوانیم‌ گفت‌ که‌ حق‌ تعالی‌ از تجلی‌ باز ایستاد، آن‌گاه‌ هرگز زمانی‌ در میان‌ نخواهد بود. این‌ جهان‌ و جهان‌ بعدی‌ به‌ همدیگر خواهند رسید و هیچ‌ خط‌ فاصلی‌ میان‌ آن‌ دو نخواهد بود. جهان‌ دیگر چیزی‌ است‌ که‌ همواره‌ در کار ساخته‌شدن‌ است‌. آنچه‌ را که‌ ما معمولاً این‌ جهان‌ و آن‌ جهان‌ می‌گوییم‌ اسماء صرفی‌ هستند برای‌ آنچه‌ شبستری‌ به‌ پیروی‌ از ابن‌عربی‌ جریان‌ دائم‌ التجدُّد خلق‌ می‌نامد، که‌ دروی‌ بی‌پایان‌ از فنا و خلق‌ جدید است‌

در حیات‌ آینده‌، انسان‌ جسم‌ نخواهد داشت‌، و جسم‌ او چیزی‌ رقیق‌ و شفاف‌ خواهد گشت‌. اعمال‌ ما و تمایلات‌ ذهنی‌ حیات‌ کنونی‌ ما شکل‌ عینی‌ خواهد گرفت‌، و به‌ صورت‌ محسوسی‌ تجسم‌ خواهد یافت‌. تمایلات‌ خوب‌ شکل‌ نور (= بهشت‌) خواهد گرفت‌ و تمایلات‌ بد شکل‌ آتش‌ (= دوزخ‌):
]
بود ایجاد و اعدام‌ دو عالم‌ چو خلق‌ و بعث‌ نفس‌ ابن‌آدم‌
همیشه‌ خلق‌ در خلق‌ جدید است‌ وگر چه‌ مدت‌ عمرش‌ مدید است‌...
هر آنچه‌ هست‌ بالقوه‌ در این‌ دار به‌ فعل‌ آید در آن‌ عالم‌ به‌ یکبار
ز تو هر فعل‌ کاول‌ گشت‌ صادر بر آن‌ گردی‌ به‌ باری‌ چند قادر
همه‌ احوال‌ و اقوال‌ مُدَخَّر هویدا گردد اندر روز محشر...
دگر باره‌ به‌ وِفقِ عالم‌ خاص‌ شود اخلاق‌ تو اجسام‌ و اشخاص‌ [
پس‌ از مرگ‌، فردیت‌ ] یا جسم‌ [ آدمی‌ ناپدید شده‌ سرانجام‌ کثرت‌ در وحدت‌ فانی‌ خواهد شد. انسان‌ تشریف‌ رؤیت‌ جلال‌ خواهد یافت‌، و این‌ تشریف‌ چیزی‌ صوری‌ و عینی‌ نخواهد بود؛ بلکه‌ تجلی‌ در خود خواهد بود.
]
تعیُّن‌ مرتفع‌ گردد زهستی‌ نماند در نظر بالا و پستی‌
نماند مرگ‌ تن‌ در دار حیوان‌ به‌ یک‌ رنگی‌ برآید قالب‌ و جان‌
بود پا و سر و چشم‌ تو چون‌ دل‌ شود صافی‌ ز ظلمت‌ صورت‌ گل‌
کند ار نور حق‌ بر تو تجلی‌' ببینی‌ بی‌جهت‌ حق‌ را تعالی‌' [ (7)

پانوشتها
1.
حکیم‌ فلسفی‌ چون‌ بود احول‌ ز وحدت‌ دیدن‌ حق‌ شد معطل‌
2.
حکیم‌ فلسفی‌ چون‌ هست‌ حیران‌ نمی‌بیند ز اشیاء غیر امکان‌
ز امکان‌ می‌کند اثبات‌ واجب‌ وزین‌ حیران‌ شده‌ در ذات‌ واجب‌
3.
زهی‌ نادان‌ که‌ او خورشید تابان‌ به‌ نور شمع‌ جوید در بیابان‌
4.
نه‌ علم‌ است‌ آنکه‌ دارد میل‌ دنیا که‌ صورت‌ دارد اما نیست‌ معنا
نگردد علم‌ هرگز جمع‌ باآز ملک‌ خواهی‌ سگ‌ از خود دور انداز
علوم‌ دین‌ زاخلاق‌ فرشته‌ است‌ نیاید در دلی‌ کو سگ‌ سرشت‌ است‌
5.
کتاب‌ حق‌ بخوان‌ از نفس‌ و آفاق‌ مزین‌ شو به‌ اصل‌ جمله‌ اخلاق‌
اصول‌ خلق‌ نیک‌ آمد عدالت‌ پس‌ از وی‌ حکمت‌ و عفت‌ شجاعت‌...
6.
اشاره‌ است‌ به‌ حدیث‌ معروف‌ القدریّة‌ مجوس‌ هذهِ الاَّمة‌. - م‌.
7.
م‌. م‌. شریعت‌، تاریخ‌ فلسفه‌ در اسلام‌ ، نشر دانشگاهی‌، 1376، جلد دوم‌، ص‌ص‌ 357-351.

منبع : سایت کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت

کد مطلب: 698

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۵۷
مدیر سایت
خواجه عبد الله انصاری از بزرگان عرفان عملی در سال 396 قمری به دنیا آمد و در سال 481

درگذشت و در گازرگاه هرات به خاک سپرده شد .

پدر او ابو منصور انصاری از فرزندان ابو ایوب انصاری است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

وسلم هنگام هجرت به مدینه در منزل او اقامت گزیدند .

ابو منصور مردی طالب دانش و معارف دینی بود اما پس از آنکه به هرات آمد و تشکیل خانواده داد

از دنیای مورد علاقه اش یعنی عرفان دور افتاد ولی با این وجود ، در طریق صداقت و ایمان ،

نخستین آموزگار فرزند خویش خواجه عبدالله بود .

خواجه عبدالله انصاری از همان دوران کودکی و نوجوانی ، نبوغ خود را در درک و فهم مسایل

دینی نشان داد . خودش گفته در نه سالگی به راحتی قادر به خواندن ونوشتن بود و در حدود 70

هزار بیت شعر فارسی و 100 بیت شعر عربی از معاصران و متقدمان خود را حفظ کرده بود .

از حفظ بودن سیصد هزار حدیث با چندین هزار سند معتبر نیز بیانگر نبوغ در سال های بعدی

عمرش بوده است .

او حتی لحظه ای از عمر گرانقدر خود را در بطالت و بیهودگی  تلف نکرد تا جایی که از طلوع

سپیده دم تا پاسی از نیمه شب ، یا وقت خود را به قرآن خواندن و تامل در آن سپری می کرد ،

و یا در کنار عالمان ، به موعظه ها و گفته های آنان گوش می داد .

او در حدیث و شعر و شرع ، در محضر علمای بسیاری حضور داشت اما کسی که او را با عرفان

آشنا کرد "شیخ ابو الحسن خرقانی" بود .

از خواجه عبدالله آثار زیادی به جا مانده  که اغلب آنها به نثر مسجع و آهنگین است .

او شعر هم می سروده ولی بیشتر شهرتش به سبب رساله های عرفانی اوست .

برخی ازآثار او عبارتند از :

ترجمه ی طبقات صوفیه که آن را به لهجه ی هروی ترجمه کرده است .

تفسیر قرآن که اساس کار ابوالفضل میبدی در تالیف کتاب کشف الاسرار قرار گرفت .

رساله های مناجات نامه ، نصایح ، زادالعارفین ،کنز السالکین ،قلندرنامه ،محبت نامه ،

هفت حصار ، رساله ی دل و جان ، رساله ی واردات ، و الهی نامه که همگی نثر مسجع هستند

اما مهم ترین اثر او در عرفان عملی کتاب شریف " منازل السایرین " است که منازل سیر و

سلوک را طبق بندی کرده و تاکنون شرح های متعددی بر آن نوشته شده است .

این کتاب اکنون از کتب اساسی عرفان عملی در دانشگاه ها و مراکز علمی پژوهشی است .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۳۰
مدیر سایت

استاد دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی یکی از برجسته ترین دانش آموختگان دو نظام آموزشی یعنی


حوزه و دانشگاه است . او که متولد 1313 در دینان اصفهان است ، پس از تحصیلات آموزشگاهی ،


شیفته ی نظام طلبگی می شود و در مدرسه ی نیماورد اصفهان ، مقدمات علمی و ادبی را می آموزد


سپس به حوزه ی علمیه ی قم می پیوندد و در مکتب امام خمینی (ره) و سید محمد داماد ، فقه و اصول


می آموزد .


بزرگ ترین استادان او  در زمینه ی معقول ، شادروان علامه طباطبایی و شادروان آیت الله سید


ابوالحسن رفیعی قزوینی بوده اند .


پس از تحصیلات حوزوی ، به نظام جدید آموزش دانشگاهی  روی می آورد و در سال 1345 در دوره ی


لیسانس دانشکده ی الهیات ، ودرسال 1352 از دوره ی دکترای فلسفه دانشگاه فارغ التحصیل


می شود . او در حدود سال های 1352 تا 1362 در دانشگاه مشهد به تدریس می پردازد و از 1362


تاکنون استاد فلسفه در دانشگاه تهران و استاد عرفان در دانشگاه علوم و تحقیقات است .


از آثار ایشان می توان به "قواعد کلی در فلسفه ی اسلامی" ، "وجود رابط و مستقل " ، "شعاع


اندیشه و شهود در فلسفه ی سهروردی"، "معنا از دیدگاه آقا علی مدرس زنوزی" ،"مقدمه ای بر


شرح فصوص جندی" ، "منطق و معرفت از نظر غزالی" ،"دفتر عقل و آیت عشق " و ... نام برد .



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۳۴
مدیر سایت