معرفت نفس(5)
بهترین دفتر دانش و صندوق علوم برای انسان ، گوهر جان و گنجینه ی سینه ی او است . باید دانش را در جان جای داد و بذر معارف و علوم را در مزرعه ی دل به بار آورد که از هر گزند و آسیبی دور ، و دارایی واقعی آدمی است . گویند ابو حامد غزالی آنچه را فرا می گرفت در دفترها می نوشت . وقتی با کاروانی در سفر بود و نوشته ها را یکجا بسته با خود برداشت در راه گرفتار راهزنان شدند . غزالی رو به آنان کرد و به التماس گفت این بسته را از من نگیرید دیگر هر چه دارم از آن شما . دزدان را طمع زیادت شد آن را گشودند و جز دفترهای نوشته چیزی نیافتند . دزدی پرسید که اینها چیست ؟ چون غزالی وی را بدانها آگاهی داد دزد راهزن گفت علمی را که دزد ببرد به چه کار آید . این سخن دزد در غزالی اثری عمیق گذاشت و گفت پندی به از این از کسی نشنیدم و دیگر در پی آن شد که علم را در دفتر جان بنگارد .
سخن حضرت علامه حسن زاده ی آملی در باب علم عشق است که جز در باطن جان عاشق بار نمی یابد چنان که خواجه ی اهل راز حافظ شیراز می فرماید : بشوی اوراق اگر همدرس مایی / که علم عشق در دفتر نباشد .