وبسایت دکترمحمدمهدی اسماعیل پور

عرفان اسلامی ایران
وبسایت دکترمحمدمهدی اسماعیل پور
"در این راه منزل اول دل دادنست و منزل دوم شکرانه را جان بر سر نهادن"
سیف الدین باخرزی عارف قرن هشتم

این وب سایت تخصصی، به تبیین علم آسمانی و دیرینه ی عرفان اسلامی -که خوشبختانه چند سالی است به محیط های علمی و پژوهشی کشور راه پیدا کرده است - می پردازد

فرهیخته ی گرامی خواهشمند است 1- برای مشاهده ی بهتر متن ها از مرورگر فایر فاکس یا گوگل کروم استفاده کنید
2- چنانچه مایل به دریافت پاسخ پرسش های خود هستید ، نظرتان را به صورت خصوصی ارسال نفرمایید
3- و در صورتی که قصد دارید ایمیل تان توسط سایر کاربران رویت نشود ، گزینه ی نمایش ایمیل را تیک نزنید .
بایگانی
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

در جریان اسرار حج، ابتدائا میقات سر راه حج گزار است. می توانیم بگوئیم که میقات وقت یا مکان ملاقات است یعنی ما قراری با خدا داریم که می خواهیم وارد حرم الهی شویم، خدا هم صدا زده و دعوت کرده، همان طور که به ابراهیم(ع) در قرآن فرمود: مردم را صدا بزن یعنی مؤذن ابراهیم است که ما می خواهیم به سرزمینی برویم که ابراهیم(ع) و بعد حضرت ختمی مرتبت(ص) منادی ما هستند تا وارد این سرزمین شویم ولی این حریم احترامی دارد که ما نمی توانیم سرزده وارد شویم اینکه فرمود: «سرزده وارد مشو، میکده حمام نیست.» در این میکده الهی باید در جایی توقف کنیم که به آن میقات می گویند. در میقات سه کار انجام می دهیم اول اینکه لباس دنیا را بیرون می ریزیم و لباس آخرت را به تن می کنیم که پارچه ای که به اصطلاح کفنی و سفید است و از هرچه رنگ دنیا و منیت دارد جدا می شویم و به بی رنگی پیش می رویم، لذا ما لباس آخرت را به تن می کنیم به یاد می آوریم عرصه قیامت را که نفخ صور می شود و ما را صدا می زنند و ما به سمت خدا حرکت و کوچ می کنیم. بنابراین حج جلوه ای از جریان آخرت است.

 بعد ما به خدا لبیک می گوئیم؛ لبیک یعنی بله! شنیدم! آمدم! مثل کسی که معشوقش او را صدا زده و او نمی داند که چگونه به سمت معشوق بیاید و به اصطلاح دست و پای خود را گم می کند، منتها اینجا که در جریان میقات می رسیم بالاخره می خواهیم ببینیم حرمی که آن همه احترام دارد ما شایستگی حضور در آنجا را داریم. آیا ما آنقدر پاک شدیم که اجازه بدهند ما وارد این حریم شویم، اینجاست که به قول «عراقی» ما باید تأملی بکنیم که گفت: به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند/ که برون در چه کردی که درون خانه آیی. لذا ما ببینیم که بیرون چه کردیم آیا اهل شدیم و می توانیم وارد حرم امن شویم. از امام سجاد(ع) روایت شده که وقتی به میقات می رسیدند، وقتی می خواستند لبیک بگویند تمام تن امام می لرزید و رنگ امام(ع) به زردی گرائیده بود و نمی توانستند لبیک را بگویند، در واقع در لبیک گفتن تأمل می کردند. سؤال کردند که چرا این گونه شدید؟ فرمود: می ترسم لبیک بگویم و ندا بیاید که «لا لبیک و لا سعدیک: «نه! به فرمانبرداری نایستاده‌ای و در اطاعت و خدمت نیستی»، این همان حرف عراقی است که می گوید: «برون در چه کردی که درون خانه آیی!» به هر حال اگر خداوند کمک کند و روسیاهی ما کنار گذاشته شود و جرأت کنیم که در محضر معشوق لبیک بگوئیم آن وقت وارد حرم و خانه می شویم. حرکت که می کنیم. بالا و پائین می رویم. توصیه شده که لبیک را همواره تکرار کنیم از تپه ای بالا می رویم لبیک بگوئیم پائین می آئیم، لبیک بگوئیم که من با سر و پا ، به طرف تو ای خدا، دارم می دوم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۶
مدیر سایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی