۰۴ آبان ۹۲ ، ۱۳:۳۶
عرفان حج در بیان استاد دکتر کاکایی (1)
«حج» در لغت به معنای قصد کردن، طلب کردن و نیت کردن است. با وجود اینکه بحث نیت و قصد بسیار اهمیت دارد و جنبه باطنی حج است اما در ظاهر می توانیم بگوئیم حج، جامع همه عبادات است، یعنی شما هر کدام از عبادتها یک سری ویژگیهایی دارند که همه آن ویژگیها را می توان یکجا در حج بیابیم. مثلا نماز شامل یک سری راز و نیاز، ستایش و نیایش و اذکار، حرکات و سکنات است و در حج هم علاوه بر اینکه در طواف، نماز طواف داریم در بخشهای دیگر حج هم اذکار، نیایشها و ذکرهای مختلف وجود دارد.
ماهیت روزه کف نفس و خویشتنداری و ترک است یعنی یک سری از کارها را انجام نمی دهیم نه اینکه یک سری کارهای را در روزه انجام می دهیم. در حج هم آنجا که محرم می شویم و محرمات احرام را حفظ و خویشتنداری می کنیم از یک مجموعه مسائلی که برای ما حرام است دوری می کنیم و از این جهت حج به روزه شباهت پیدا می کند. خمس و زکات مستلزم خرج کردن و پول دادن و صدقه دادن و گذشتن از مال است در قسمتهای مختلف حج هم در خود سفر حج و توشه و زاد سفر و هم در قربانی، خرج کردن و هزینه کردن وجود دارد.
در جهاد تلاشی وجود دارد، آمد و رفتی هست. مقابل دشمن می ایستیم و پایداری می کنیم. در حج هم آمد و شد فراوان وجود دارد. چندین روز مجاهده داریم مقابل دشمن حقیقی که شیطان است، می ایستیم. رمی جمرات داریم. قربانی کردن و مسائلی از این دست داریم. در واقع می توانیم بگوئیم که حج یک مجموعه بسیار جامع از کل عباداتی است از معصومین(ع) و از حضرت پیامبر(ص) و شارع مقدس که بر ما فرض شده است. همه عبادات به شکلی در حج تجلی کرده و به شکل سمبلیکی با همدیگر جمع شدند. این وجهی است که حج را از سایر عبادات جدا می کند که باعث جامعیت حج نسبت به سایر عبادات می شود. طول مدتی که حج گزار در حج به سر می برد، اجزای مختلف آن مؤید همین مسأله است.
وقتی وارد جریان حج می شویم در واقع به مهمانی خدا می رویم. همان طور که همه زمانها برای خداوند مساوی است اما زمان خاصی را به عنوان پذیرایی خاص، شهرالله (ماه رمضان) قرار داده که آنجا مهمان خدا هستیم. همه مکانها هم برای خدا مساوی است اما یک مکان خاص را خدا قرار داده که بیت الله است و کسانی که در بیت الله وارد می شوند مهمان خدا و به تعبیری «ضیوف الرحمان» هستند. اگر کسی بداند که با رفتن به حج مهمان خداوند شده و این خود او نیست که چیزی را کسب می کند بلکه این رحمان است که از سر رحمانیت چیزی را می بخشد، لذا خود را از هر تکلفی رها می کند و فقط از قبل آمادگیهای خاص را در خودش ایجاد می کند. این به اسرار باطنی و فلسفه حج بر می گردد که می داند حاجی می خواهد به جغرافیا و سرزمینی پا بگذارد، که این جغرافیا با تاریخی پیوند خورده است.
این مکان با زمانی پیوند خورده است که مربوط به فلسفه آفرینش و همچنین فلسفه نبوت است یعنی این جغرافیای حج (مکه و حرم الهی) با حضرت آدم، حضرت ابراهیم(ع)، پیامبر اسلام(ص) پیوند خورده است که این پیوند مکان و زمان و تاریخ و جغرافیا خود عظمت آن مکان را نشان می دهد که فرد به کدام سرزمین و مکان می خواهد پا بگذارد. آن وقت توجه کنیم که اسم این مکان بیت الله می شود، یعنی این تاریخ و جغرافیا این مکان و زمان، ما را با بی زمانی و بی مکانی پیوند می دهد با مجرد علی الاطلاق که خداست، لذا بایستی آهسته آهسته فرد به طرف تجرد پیش برود تا بتواند مجرد محض را زیارت کند. به قول مولانا «رو مجرد شو، مجرد را ببین/ دیدن هر چیز را شرط است این»، ولی به هر حال برای ما که مادی و زمینی و زمانی هستیم، خدا برای پیوند خوردن با آن بی زمانی و بی مکانی، زمان و مکان خاصی را بهانه قرار داده، که وصل بین مجرد و مادی حفظ شده باشد.
۹۲/۰۸/۰۴