۲۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۲۱
ولایت در عرفان
"ولایت "از لحاظ لغوی ، از "ولی" به معنای قرب گرفته شده است .
ولایت به فتح واو به معنی نصرت و محبت است ؛
و به کسر واو یعنی سلطنت ، قدرت ، امارت و تولیت .
اما ولایت در عرفان عبارت است از این که عبد ، هنگام فنای از خود ،
به حق بازگردد ، و حق ، تولیت او را بر عهده گیرد
و او را به مقام قرب و تمکین برساند و در او تحول بنیادین صورت پذیرد
و اخلاق و اوصاف و علوم و قدرت و فعل او الهی گردد ؛
عارف به خدا و صفات او ، بر طاعات او مواظبت ، و از محرمات او پرهیز کند ،
و از فرو رفتن در گزداب لذت ها و شهوت ها روی بر تابد .
هجویری در کشف المحجوب می گوید : ولایت قاعده و اساس طریقت عرفان است
و معرفت ، جمله بر ولایت و اثبات آن است .
کثرت استعمال این واژه در قرآن کریم ، بیانگر اهمیت آن در عرفان اسلامی است .
این واژه در قالب اسم و فعل و مفرد و جمع 233 مرتبه در قرآن به کار رفته است .
در آینده در خصوص این رکن مهم عرفانی مطالب گسترده تری بیان خواهم کرد .
۹۲/۰۲/۲۶
درکتابی خواندم نوشته بود : ولایت اجراء وجود است به طور پایدار و ولیّ
حقیقی اجرا کننده وجود است زیرا عالم به نحوه اجرای وجوداست . زیرا هر اجرا ازوجود یک آن اجراست آنچه مهم است وباید به آن رسید این است که چگونه اجراهای ما از وجود خودمان را یک اجرا پایدار وغیر منقطع بگردانیم . هرگاه اجراهای خود ازوجود را به طوردرست مرتب کنیم (درترتیب اجرا )وجود پایدار شده خود به خود میگردد. البته اگر مشروع باشد وگرنه بعد از مدتی گردش سرانجام از گردش میافتد وهلاک میشوداین طرز گرداندن وجود خود به گردش پایدار منتهی نمیگردد . پایدار سازی وجود بدون بصیرت وعلم وقدرت واراده غیر ممکن است پس باید اجراهای غیر ضروری را حذف کرده وبه این اجراهای ضروری بسنده کرد تا گردش وجود درذات خود افزایش یافته پرشتاب شود ازاین مرحله به بعد روش اجرا مشروع وشدّت دار وجود به آکاهی داشتن از علم تعلیق وجود مربوط میشود که این علم همراه با علم اجرا وجود دوباب مهم دانش ذات شناسی اسلامی است ودوپایه از پایه های علم دینی است .منبع : کتاب حکمت شرقی تالیف جلال کلانتری میانجی.