نقد فرقه های شبه عرفانی
فرقه های شبه عرفانی
الف – شبه عرفان های هندی
1-یوگا
یوگا یک روش منظم ذهنی است و هنگامی صورت می پذیرد که یوگی تلاشی مضاعف برای نیرو بخشیدن به اراده و فکرش انجام
دهد تا اندیشه اش از آلودگی ها پاک شده ، به توجه کامل دست یابد . البته یوگا سابقه ای طولانی دارد اما از آنجا که امروزه ظهوری جدید و دامنه دار پیدا کرده با عنوان یک فرقه ی نوظهور و شبه عرفانی از آن یاد می شود .
یوگا از ریشه ی یوج به معنای پیوستن ، مهار کردن و جفت کردن مشتق شده است و معادل آن در فارسی "یوغ" است .
یوگا دارای شش نوع است و به شش شاخه هم تقسیم می شود :
منتره یوگا
در این نوع یوگا آگاهی درونی فقط از طریق به زبان آوردن اصوات و جملات و کلمات که منتره گفته می شود حاصل می شود . پیروان این نوع یوگا اعتقاد دارند که ذکر منتره سبب تمرکز فرد برای تعالی می شود .
کرمه یوگا
این رشته ی یوگا بر اساس سکوت و آرامش دست یافتنی می شود . در این روش فرد باید گذشته و همینطور آینده را فراموش کند تا به آرامش مورد نظر دست یابد .
بهکتی یوگا
در این روش ، فرد باید با مراقبه به مبدأ هستی توجه کرده تا به علم و معرفت دست یابد .
کندالینی یوگا
این یوگا مرکز انرژی انسان را فعال می کند تا فرد از نیروی نهفته ی خود برای تعالی بهره مند گردد .
راجا یوگا
راجا یوگا نوعی مراقبه ی علمی است که مراتبی برای آن متصور شده اند .
یوگا پاتانجلی
پاتانجلی نام حکیمی است که در قرن دوم میلادی می زیسته است . پاتانجلی رساله ای نوشته به نام یوگا سوتره و در آن هشت مرحله برای یوگا برشمرده که هر مرحله باید پس ازعبور از مرحله ی قبلی صورت بگیرد . پاتانجلی هدفش از نگارش این مراحل هشت گانه این بوده که جسم ، مطیع روح شود و نفس نیز پاکیزه گردد .
انواع بدن در یوگا
پیروان یوگا معتقدند که انسان هفت بدن دارد :
بدن مادی یا فیزیکی ، بدن اثیری یا اتری ، بدن ستاره ای یا احساسی یا اختری ، بدن ذهنی ، بدن روحانی ، بدن کیهانی و بدن نیروانی . هر یک از این بدن ها دارای فرکانس های خاصی است به هر میزان که از بدن مادی به سمت بدن نیروانی برویم فرکانس های انرژی آن بیشتر می شود . و هنگامی که انسان به از انرژی بالاتری برخوردار شد از آگاهی افزون تری نیز بهره مند می گردد .
نادی ها در یوگا
اصطلاح نادی در زبان سانسکریت به معنای نی ، رگ یا سیاهرگ است . پس نادی ها در یوگا مجموعه ی نازکی از شریان هاست که وظیفه اش انتقال انرژی زندگی به سایر بخش های بدن است .
چاکراها در یوگا
چاکراها هم مراکزی از انرژی هستند که از تقاطع دو کانال انرژی به نام آیدا و پینگالا شکل می گیرند . در واقع چاکراها ، امواجی را که با فرکانس های خودشان همخوانی دارند می گیرند و مانند آنتن عمل می کنند . چاکراها روزنه هایی هستند که ما را به دنیای نامحدود آنها وصل می کنند ، انرژی ها را به دور و برشان می فرستند و هاله ی بدن را بوجود می آورند . چاکراها هم مثل بدن های هفت گانه ، به هفت نوع تقسیم می شوند .
فایده های یوگا
مهم ترین فوایدی که برای یوگا گفته اند عبارت است از :
تأثیر مثبت بر بدن مادی
کاهش برخی کمردرد ها ، سردرد ها ، کاهش فشار خون ، جلوگیری از مشکلات استخوانی ، تنگی نفس و...
تأثیر مثبت بر بدن انرژی
کاهش برخی از بیماری های روحی روانی ، دوری از هیجانات و بی قراری ها و پریشان حالی ها و...
تأثیر مثبت بر رفع مشکلات روزمره
کاهش برخی مشکلات مانند ایجاد نشاط برای سالمندان ، کنترل خشم ، رفع مشکلات زناشویی ، تقویت قدرت تجسم در خردسالان و...
ایجاد آرامش
از بین بردن تنش هایی به علت زندگی ماشینی بوجود آمده ، کاهش استرس کار ، افزایش قدرت مقابله با مشکلات گوناگون شغلی و...
نقد یوگا
دکتر محمد تقی فعالی استاد عرفان اسلامی در نقد و بررسی این آیین و اینکه یوگا چه ارتباطی با عرفان دارد ، بحث جامعی دارد که در اینجا عین مطالب ایشان را با عنوان "یوگا را با عرفان چه کار ؟ " نقل می کنیم :
گیریم تمام اصول و راهکارهای یوگا درست باشد ، در این صورت آنچه ما در اختیار داریم یک سلسله تکنیک های پیچیده و بعضاً بسیار سخت و دشوار است .
این تکنیک ها و تمرین ها را در کتاب های مختلف می توان یافت . در این زمینه به زبان فارسی صدها صفحه مطلب وجود دارد که البته میان آنها تفاوت ها و گاه تناقض هایی هم به چشم می خورد .
این تکنیک ها و تمرین ها که امروز در کلاس های مختلف یوگا آموزش داده می شود ، به دنبال اهداف و منافعی است که قبلاً به آنها اشاره شد .
پرسش مهمی که در اینجا به ذهن می رسد این است که یوگا را با عرفان چه کار ؟ فواید و آثاری که عمدتاً برای یوگا مطرح می شود فواید جسمی ، عصبی و حداکثر ذهنی است .
امروزه بسیاری از یوگیست ها از یوگا توقعی جز داشتن اندامی متناسب ، درمان بعضی بیماری ها ، کاهش اختلالات روحی روانی ، رهایی از خشم ، کاهش افسردگی ، کاهش دردهای زایمان ، لاغر شدن و داشتن صورت زیبا ندارند .
اگر فرض کنیم این توقعات و انتظارات از ورزش های یوگا دست یافتنی باشد ، پرسش این است که این امور با عرفان چه ارتباطی دارد ؟ عرفان مؤلفه های خاصی دارد مؤلفه هایی از قبیل تقرب به خدا ، یکسو نگریستن ، یکسان زیستن ، رهایی از دنیا ، زمان و مکان ، یافتن راهی برای دریافت مستقیم حقیقت به نام مکاشفه ، توجه به باطن و درون جهان و انسان ، استفاده از ریاضتی که بر اساس شریعت باشد و در نهایت ، یافتن آرامشی که با اعتماد به قدرت و علم بی پایان الهی حاصل شود .
حال اگر این عناصر در مکتبی وجود داشت ، آن مکتب عرفانی است ؛ در حالی که یوگا از بسیاری از این مؤلفه ها خالی است ؛ بنا بر این باید حد آن را دانست و آن را با عرفان خلط ننمود . یوگا یا نوعی ورزش ذهنی است یا روشی برای تعادل ذهن و جسم یا راهکاری برای دستیابی به آرامش جسمی و ذهنی .
هیچ یک از این تعاریف ، عرفان نیست .عرفان تقرب به خداست و یوگا راهی برای تقرب به خدا نیست . راه خدا با یوگا به دست نمی آید ؛ راه خدا با تکنیک ها و تمرین هایی که محور آن آثار و فواید جسمی و ذهنی است حاصل نمی شود ؛ پل ارتباط با خدا از یوگا نمی گذرد .
از سویی دیگر ، محور تمامی تکنیک ها و فرمول های یوگا ، کار با جسم و کالبد فیزیکی است . در حالی که نخستین قدم عرفان ، بریدن از جسم و ماده است و این همان چیزی است که در تعالیم دینی از آن به "انقطاع" تعبیر می شود و شریعت راهکاری است برای رسیدن به این مقصود بلند .
یوگا با ماده است و عرفان بریدن از ماده . بنابراین یوگا و عرفان به معنای واقعی و راستین از جمله امور پارادوکسیکال است .